روان شناسی

چهار افسانه معروف در مورد مفاهیم درمان شناختی رفتاری!

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

افسانه اول: درمان شناختی بسیار مکانیکی و تکنیک محور است

درست است که درمان شناختی رفتاری تکنیک های بی شماری در چنته دارد و به شواهد علمی و اثبات پذیری تکنیک ها تکیه میکند ولی فاصله زیادی تا مکانیکی بودن دارد. در واقع، سی بی تی مانند همه رویکردهای درمانی موفق، به رابطه درمانی، راپورت و ارتباط اولویت می دهد. همانطور که دکتر لازاروس بیان میکند: « رابطه درمانی مثل خاکی است که تکنیک های درمانی در آن ریشه می دوانند». بنابراین شکل گیری یک رابطه ایمن، صادقانه و مورد اعتماد پایه اساسی درمان شناختی رفتاری است. علاوه بر این، دانستن اینکه چه زمانی از چه تکنیکی و به چه شیوه ای استفاده شود نیازمند شناخت کافی و دقیق درمانجوست که قطعا یک کار مکانیکی به شمار نمی رود. یک درمانگر شناختی رفتاری حرفه ای می داند که برای اثربخشی درمانش، نیازمند رابطه خوب بین خود و درمانجویش است و اگر این رابطه شکل نگرفته، باید درمانجو را ارجاع دهد


افسانه دوم: سی بی تی تنها نشانه ها را درمان می کند و کلیت فرد دست نخورده می ماند.

حقیقت: اگر این درمان به شکل صحیحی پیاده شود، مطابق با تعریفش، می تواند شخص را درمان کند و تنها نشانه ها را از بین نمی برد. چون درمان شناختی رفتاری بیشتر مشکلات روانشناختی افراد را در قالب «زیستی- روانشناختی -اجتماعی» شرح می دهد. به این معنی که هر فردی بدن فیزیکی دارد ک ممکن است دچار مشکلات فیزیولوژیکی یا متابولیکی شود. افراد دارای ذهن و مغز می باشند بنابراین احساسات و هیجانات دارند که ممکن است مشکل ساز شود و از همه مهم تر، انسان ها موجودات اجتماعی هستند که روابط بین فردی بخش مهمی از زندگی آنهاست.

 بنابراین درست است که درمان کردن نشانه ها بخش مهمی از هدف درمان شناختی رفتاری است ولی موفقیت این درمان، در بهبود مشکل در کل شخصیت فرد است


افسانه سوم: گذشته اهمیتی ندارد

حقیقت: درمان شناختی رفتاری در واقع به تاریخچه زندگی فرد تجربیات گذشته او اهمیت می دهد و برای دانستن آن مشتاق است. مشخصا تجربیات افراد روی چیزی که امروز هستند تاثیر می گذارد. منتهی بر خلاف درمانهای سنتی و خصوصا درمان روانکاوی که تاکید زیادی روی اهمیت گذشته می گذارد و تلاش میکند بینش متفاوتی برای فرد ایجاد کند، درمان CBT به گذشته نگاه میکند ولی تمام تمرکز را روی آن نمی گذارد. مثل راننده ماشینی که به آینه عقب نگاه میکند ولی تا زمانی که استارت نزده، حرکت نمیکند. درمانگر شناختی رفتاری خوب کسی است که تلاش میکند تا تاریخچه یادگیریهای اجتماعی و روانشناختی مراجعش را بداند تا بر مبنای آن طرح درمان مناسبی بریزد.

 

افسانه چهارم: درمان شناختی رفتاری با شواهد علمی محدود شده است

حقیقت: این درست است که درمان شناختی رفتاری، روشهای خود را بر مبنای یافته های تحقیقاتی تنظیم میکند ولی به این معنی نیست که توسط اطلاعات علمی موجود محدود شده است. سی بی تی با سطح بالایی از خلاقیت و هنرمندی شکل گرفته است. برعکس بیشتر گرایش ها، درمان شناختی رفتاری تلاش می کند تا جنبه های خلاقانه و هنرمندانه خود را تا جای ممکن با جنبه های علمی تلفيق کند. بنابراین علاوه بر زیرلایه های تجربی تکنیک ها و روشها، یک متخصص درمان شناختی رفتاری اغلب از انواع مختلفی از اطلاعات برای هدایت و اندازه گیری درمان استفاده میکند (مثل سوابق خلقی و فکری، پرسشنامه ارزیابی بر رفتارها و یا احساسات خاص و…). هنر درمان سی بی تی در این مساله نهفته است که درمانگر بداند چگونه و کی تکنیک های مداخله را اجرا کند و که در بهترین زمان بدون ایجاد چالش اضافی به درمانجو کمک کند. به نقل از دکتر گوردون پاول: درمانگر خوب سی بی تی کسی است که بداند چه بکند، کی انجام دهد و چگونه آن را پیاده کند و همچنین تصمیم بگیرد آیا درمانگر مناسبی برای درمانجویش هست یا خیر

به یاد بسپارید: خوب فکر کنید، خوب عمل کنید، خوب احساس کنید و خوب بمانید

 

منبع
ravanboneh
نمایش بیشتر

ریحانه نصر اصفهانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
error: