معنای تنبلی و ترک آن
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
تنبلی چیست؟ واژهای بهغایت پراستفاده، با تنوع کاربرد در تمامی زمینههای زندگی بشری. تنبل کیست؟ شعری قدیمی و کودکانه در تلاش برای پاسخگویی به این پرسش، تنبل را همیشه خواب و در رختخواب معرفی میکند که البته بیراه هم نمیگوید. به طور کلی، تنبلی یعنی گریز از کارهایی که لازم است انجام بشوند. تنبلی دلایل متعددی دارد. مثلا گاهی اوقات بعضی از کارها خستهکننده هستند، آنقدر خستهکننده که انجام آنها دشوار میشود یا گاهی انجام کار به طور انفرادی مشکل است و در نتیجه انگیزهی شروع کار از دست میرود. دلیل تنبلی هرچه که باشد، باید برای درمان آن اقدام کرد. با درمان تنبلی انرژی شگرفی به زندگی ما تزریق میشود و شادابی و نشاطی که به همراه دارد زندگی را زیباتر خواهد کرد. در ادامه برای درمان تنبلی راهکارهایی مطرح شده است.
تکلیف خود را مشخص کنید
۱. مشکل اصلی را پیدا کنید
هر وقت تنبلی سراغتان آمد، لحظهای تأمل کنید. ببینید مشکل کجاست و این مسئله ناشی از چه عامل یا عواملی است. تنبلی به طور کلی یک نشانه است، یعنی نتیجهای از یک مشکل محسوب میشود و خود معلول علتی است که باید کشف و حل شود. دلایل مختلفی برای تنبلی وجود دارد از جمله بیانگیزگی، خستگی، ترس، بیعلاقگی و…. دلایل تنبلی را کشف و سعی کنید با درمانش از عقبماندگی و بیانگیزگی ناشی از آن دور شوید.
۲. مشکل کشف شده را حل کنید
حال که دریافتید تنبلیتان از کجا ریشه گرفته است و علت آن چیست، برای رفع مشکل و درمان آن اقدام کنید. در یافتن راه حل مشکل و درمان تنبلی موارد زیر را در نظر داشته باشید.
اگر خسته هستید و علت بیانگیزگی شما خستگی است، به خودتان کمی استراحت بدهید. همه به استراحت و آرامش نیاز دارند. اگر زمان شما محدود و اندک است، به ناچار بعضی از برنامهها را حذف کنید و حتما وقتی را به استراحت و تجدید قوا اختصاص بدهید.
اگر در برنامهها و کارهای مختلف غرق شدهاید و این موضوع شما را گیج کرده است، سعیکنید مسئله را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید. فهرستی از اولویتها تعیین و به ترتیب، انجام کارها را شروع کنید.
اگر علت فرار شما از کار و تنبلی ترس باشد باید چه کنید؟ به این بیندیشید که ترس شما چقدر منطقی است و این ترس چگونه شما را از اهداف و آرزوهایتان دور نگه میدارد.
گاهی اوقات از چیزی ضربه میخوریم و احساسات ما جریحهدار میشود یا بعضی مواقع ناراحتیهایی برای ما ایجاد میشود که روحمان را آزرده میکند و همین آزردگی، انگیزهی فعالیت را از ما میگیرد. اگر علت تنبلی شما چنین است، به هیچوجه خود را تحت فشار قرار ندهید. برای بهبودی به خود زمان بدهید و سپس برای درمان تنبلیهای خود اقدام کنید.
برای درمان تنبلی ناشی از بیانگیزگی باید محیط خود را تغییر بدهید. کلیشهها را بشکنید و از هر راهی که برای شما مناسب است، شور و اشتیاق از دست رفته را به خود بازگردانید.
۳. نظم در زندگی را فراموش نکنید
بینظمی و آشفتگی، انرژی زیادی از شما تلف میکند. بهویژه از لحاظ بصری، وقتی اطراف شما بههم ریخته و نامرتب است، انگیزه و انرژیتان افت میکند. خانهی نامرتب، ماشین یا میز کار بههم ریخته، همه و همه باعث میشوند نظم ذهنتان بر هم بخورد و برای فرار از این درگیری ذهنی، به آسانترین راه یعنی اجتناب از حل مسئله و تنبلی روی بیاورید.
در ناخودآگاه ما اتفاقات متعددی در جریان است. آنچه میبینیم و میشنویم و احساساتی که از محیط دریافت میکنیم، به طور ناخودآگاه بر ما تأثیر میگذارند. در حقیقت در پشت صحنهی مغز عزیز، هزارویک اتفاق رخ میدهد. پس برای شروع فعالیتها باید زمینهی آرامش ضمیر ناخودآگاه را فراهم کنیم.
۴. مثبت اندیشی یک اصل است
مغز ما به شکل شگفتانگیزی ورودیهایش را باور میکند. وقتی مدام خود را تنبل، ناتوان و بیانگیزه تصور میکنید، مغز این صفات را در خود نهادینه میکند و قدرت تغییر را از شما میگیرد. رخوت حاصل از منفینگری موجب تشدید تنبلی میشود.
۵. زمان حال را دریابید
بیشتر ما در آرزوی آینده یا تأسف بر گذشته حال را قربانی میکنیم. لحظات خوب اسفند را در هیاهوی رسیدن به بهار از دست میدهیم. مسیر سفر را نادیده میگیریم و فقط به مقصد میاندیشیم، در حالیکه ارزش لحظهها فوقالعاده بیشتر از آنچه تصور میکنید است. برای درمان تنبلی باز کردن دروازههای فکر به سمت افقهای روشن ضروری است.
۶. چشمانداز داشته باشید
چشماندازی از مزایای ترک و درمان تنبلی را در ذهن خود تصور کنید. سعی کنید به امتیازاتی که همت و تلاش برایتان به ارمغان میآورد، فکر کنید. با در نظر گرفتن مزایا، آینده و چشمانداز روشن، توان شما برای شروع فعالیتها دوچندان میشود و درمان تنبلی کار چندان دشواری نخواهد بود.
بانشاط باشید
۱. با شادی از خواب برخیزید
رختخواب گرم و نرم، بالشی که کاملا به حالت دلخواه زیر سرتان قرار گرفته است و با جایگاه دستانتان کاملا هماهنگ است، همه چیز نشان از وضعیتی ایدهآل دارد تا اینکه صدای منزجرکنندهی زنگ ساعت شما را از رویای دلپذیرتان جدا میکند و از همین لحظه است که فرآیند تنبلی با جملهی «۵ دقیقه دیگر بلند میشوم» آغاز میشود. متخصصین معتقدند که این کار بدترین کار ممکن است. برای درمان تنبلی در شروع صبح باید یکباره و باانرژی، با شنیدن اولین فرکانسهای صوتی ساعت زنگدار از رختخواب بیرون پرید. هرچه صبح را بانشاطتر آغاز کنید، روز بهتری خواهید داشت. گاهی اوقات خوشاخلاقی در صبحگاه کمی دشوار است، ولی باور بفرمایید همه چیز با تمرین ممکن است. اگر هدفمند و پرانرژی از خواب بیدار شوید، کمکم رفتار شما تغییر میکند و همیشه صبح خوبی خواهید داشت.
۲. تعیین اهداف دستیافتنی
برای خود هدف داشته باشید. اهدافی که قابل دستیابی باشند و برای تلاش کردن به شما انگیزه بدهند. برای اینکه سرخورده نشوید، اهدافی در تناسب با استعدادها و مهارتهایتان داشته باشید. این موضوع بسیار مهم است. فرض کنید نه آمادگی جسمانی خوبی دارید و نه وضعیت مالی چندان مطلوبی، و با همهی این احوالات میخواهید در سال آتی قهرمان اسبسواری با مانع بشوید. خب طبیعتا این نوع هدفگذاری پوچ و بیمعنی است. فهرستی از اولویتهای خود تهیه کنید. این اولویتبندی باید بر اساس زمان و اهمیت کارها صورت بگیرد.
اهداف و برنامههای خود را مکتوب کنید. حساب کارها را از دست ندهید. سعی کنید میزان پیشرفت خود را بررسی و ملاحظه کنید. در این صورت ذهنتان انسجام خوبی برای پیگیری کارها و فعالیتها پیدا میکند و به جایی خواهید رسید که تنبلی به طور کلی از دایرهی لغات شما حذف میشود.
برای درمان تنبلی باید انگیزهی خود را در موارد مختلف زندگی قوی کنید. میتوانید دفترچهای تهیه و آرزوهای خود را در آن یادداشت کنید. دوست دارید به چه نقطهای برسید. چنین چشماندازی شما را پرانرژی میکند و نیروی حرکت به جلو را به شما تقدیم میکند. دوست دارید چطور زندگی کنید؟ اوقات فراغتتان را چگونه بگذرانید؟ میخواهید چقدر درآمد داشته باشید؟ همه را بنویسید و برای دستیابی به یکیک آنها تلاش کنید. میتوانید اهداف و آرزوهایتان را روی کاغذ بنویسید و در معرض دیدتان بگذارید. مثلا آنها را روی یخچال، رایانه، درِ کمد و … بچسبانید. از آرزوهایتان حرف بزنید و خود را ملزم کنید که به آنها دست بیابید.
3. ارزشها و اهدافتان را بازبینی کنید
رسیدن به اهداف و آرزوها، تلاش و پشتکار زیادی میطلبد. بخشی از نیروهای لازم برای این تلاش و پشتکار از اهمیت چرایی رسیدن به اهداف سرچشمه میگیرد. اگر هدف نهایی فراموش شود، تنبلی به سادگی وارد مسیر میشود و شما را به بیراههها میکشاند. پس لازم است در حین تلاش برای رسیدن به هدفتان گاهی اوقات بایستید و تجدید قوا و پیمان بکنید. تجدید پیمان یعنی مقصد مطلوبتان را به خاطر بیاورید و با خود تجدید عهد کنید که برای رسیدن به اهداف خود هر آنچه لازم است را انجام بدهید. میتوانید از خود بپرسید:
ضرورت این هدف در چیست؟ اهمیت انجام آن در این مرحله از زندگی من چقدر است؟
آیا به تنهایی از عهده طی کردن این مسیر برمیآیم یا به همفکری و همراهی نیاز دارم؟
آیا زیاد از حد کمالگرا هستم؟ حواستان باشد، کمالگرایی یکی از دامهای خروج از موفقیت است. زیرا وقتی شما کمالگرا هستید، همواره به دنبال کسب بهترین نتایج و بینقصترین روشها هستید. در این کُره خاکی هیچچیز کامل و بیعیب نیست و به قول شاعر گل بیخار کجاست؟ پس با کمالگرایی توان و انرژی شما کاسته میشود و تنبلی به عنوان پاسخی منطقی به نقصان کمال، خیلی زود خود را نشان خواهد داد.
4. «تو میتوانی» شعارتان باشد
شروع کنید. دست روی دست نگذارید و نترسید. اگر فکری در سر دارید آن را عملی کنید. از شکست نترسید. شکست خوردن تاوانی بدتر از تنبلی و یکجا نشستن ندارد. در بدترین شرایط با اقدام کردن و شکست خوردن، تجربه کسب میکنید؛ اما با تنبلی روحیه شما خراب میشود، همتتان از بین میرود و پوچ و بیارزش میشوید.
به خود بگویید من میتوانم. شکستها و ناکامیها را فراموش کنید و مطمئن باشید با تلقین مثبت و البته تلاش و برنامهریزی به هرچه بخواهید میرسید. اما و اگر را کنار بگذارید و برای شروع تنها به خودتان تکیه کنید. باور کنید اگر از صمیم قلب تصمیم به انجام کاری بگیرید، هیچچیز جلودار شما نخواهد بود. از هیچکس و هیچچیز انتظار نداشته باشید. وقتی توقع خود را از دیگران کم میکنید، باید بر روی پاهای خود بایستید و این نیروی شما را دوچندان میکند. درمان تنبلی در اقدام کردن است. منفعل و راکد ماندن شما را به قعر چاه تاریک تنبلی میفرستد.
5. بسم الله بگویید و شروع کنید
برای درمان تنبلی و رخوتی که همه ما گاهی به آن دچار میشویم، اقدام به انجام کارهای ساده بسیار راهگشا است. مثلا فردا قرار است به جایی بروید و کلی کار دارید. لباسهایتان هم چروک است و اصلا حوصله ندارید و کارها را به تعویق میاندازید. کافی است از یک نقطه ساده شروع کنید. آن وقت است که حوصلهتان سر جایش میآید و نه تنها لباستان اتو میشود، بلکه انرژی لازم برای پیگیری سایر کارها را هم بهدست میآورید.
شروع کردن از کارهای جزئی و ساده مثل دوش گرفتن، اتو کردن و… بهترین روش برای روشن کردن موتور حرکت و گریز از تنبلی است.
6. ورزش کنید
فواید ورزش وصفناشدنی و بیشمار است. اما مهمترین آن شادی و شوری است که در زندگی جاری میکند. با ورزش کردن، سرعت جریان خون افزایش مییابد و سوختوساز بدن بیشتر میشود. شاید نرمش صبحگاهی برای شما کمی دشوار باشد، اما حداقل تلاش کنید که ۱۵ دقیقه از وقت خود را به نرمشهای ساده اختصاص بدهید.
عقل سالم در بدن سالم است. با داشتن جسمی سالم تمام ابعاد زندگی سالم خواهد شد. هر فرد باید حدود ۱۵۰ دقیقه در هفته ورزش کند. اگر این زمان برایتان ممکن نیست، متناسب با برنامهی زمانی زندگیتان، وقتی را برای ورزش کردن کنار بگذارید. هرقدر هم زمان ورزشکردن شما اندک باشد، باز هم در مقایسه با ورزش نکردن، صد به هیچ جلو خواهید بود.
ورزش کردن، سطح انرژی بدن را بالا میبرد و خودبهخود تمایل به خوردن غذاهای نامناسب را از بین میبرد. غذاهای نامناسب مانند فستفودها و… شادابی و پویایی بدن را میگیرند. وقتی انرژی کافی نداشته باشید، احتمال تنبلی افزایش مییابد. اگر بهطور کلی فردی کمانرژی هستید، حتما به دکتر مراجعه کنید چون میزان بالای انرژی در درمان تنبلی نقش مهمی دارد.
گاهی اوقات چنان درگیر روزمرگی میشویم که رفع تکلیف و خستگی به همهی ابعاد زندگیمان رسوخ میکند. کارمان خستهکننده و عادی میشود، شرایط زندگی و روابطمان هم تعریفی ندارد. در این شرایط، از آنجا که تغییرات ظاهری کمکم راهی به تغییرات درونی پیدا میکنند، گام اول میتواند تغییر در نحوه پوشش شما باشد. وقتی لباس ورزشی به تن میکنید، خود را ملزم به ورزش کردن میبینید. در واقع غیرمستقیم به خود تلقین میکنید و تلقین موجب تغییر شما میشود.
شروع کنید
۱. شروع
شروع کردن، سختترین بخش کار است. غلبه بر اینرسی یا همان لختی و مقاومتی که نسبت به شروع کار جدید در ما نهفته است، اندکی دشوار است. با قدمهای کوچک شروع و تأثیر تغییرات جزئی را مشاهده کنید.
زندگی سخت است و انتظار بیجایی است که فکر کنید زندگی عالی یعنی زندگی بدون چالش و مشکل. اما باید قبول کرد که در کنار این سختی، زندگی سرشار از هیجان، امید و شیرینی نیز هست. با تنبلی خود را از موقعیتهای شگفتانگیز، خوشیهای محتمل و… محروم میکنید. باید مهارتهایتان را افزایش دهید، راههای حل مشکلات را پیدا کنید، رشد کنید و با تمام قوا به سوی ترسهایتان شیرجه بزنید. بهانه نیاورید و شجاع باشید.
۲. از زمان نهایت استفاده را ببرید
سعی کنید، فعالیتهای خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. وقتی که کارها بخش بخش باشند، انجام آنها سادهتر و شدنیتر است و ترس شما از شروع کردن کمتر میشود. گاهی اوقات علت تنبلی، گیج شدن و شلوغی بیش از اندازه موجود در کارهاست. برای اجتناب از گیجی و سردرگمی لازم است که کارها را کوچکتر کنید. تفکیک کارها به شما کمک میکند که هر کدام را با آرامش به ثمر برسانید و ضمنا میتوانید رفتوآمدی میان انجام هر کار داشته باشید، یعنی ضمن انجام کاری به اقدامات لازم برای سایر فعالیتها هم بپردازید و از آنجا که مرز میان هر فعالیت کاملا مشخص است، سردرگمی و آشفتگی به بار نخواهد آمد. کسانی که مدام از کمبود وقت مینالند، درست از زمان بهره نمیبرند و اتلاف وقت به شیوههای نامناسب موجب از دست رفتن زمان لازم برای پیگیری اموراتشان میشود. از طرف دیگر، عدم برنامهریزی آشفتگی ایجاد میکند و در آشفتگی، مغز قدرت مدیریت و تصمیمگیری درست را از دست میدهد. پس با درمان تنبلی به مغز بینوا رحم کنید.
۳. اعتماد به نفس داشته باشید
مربی خودتان باشید. منبع انرژی و الهام خود بشوید. اگر هیچ مشوقی در اطراف خود ندارید، خودتان که هستید. به خودتان روحیه بدهید و هرگز نگویید «هرگز».
باور کنید تکرار جملات مثبت و الهامبخش در طول روز، شما را پرنشاط و شاداب میکند. به خودتان بگویید من میتوانم، من قوی هستم و … . حس موفق بودن را در خود گسترش بدهید. چرا که نه؟ حتما شما هم استعدادها و تواناهایی دارید که با چاشنی تلاش شما را به بهترین نتایج خواهند رساند.
۴. در صورت نیاز از دیگران کمک بگیرید
بیشتر افراد دوست ندارند از دیگران کمک بخواهند. علت این مسئله، شاید خجالت و ترس از برخورد منفی دیگران باشد. در هر صورت ترسیدن از درخواست کمک، نگرشی ناسالم است. انسان موجودی اجتماعی است و بخشی از وجودش در ارتباط با اجتماع، کمک به سایرین و کمک گرفتن از آنها معنی پیدا میکند. فرآیند اجتماعی شدن یعنی توانایی تبدیل کردن من به ما. این فرآیند کمی سخت، اما بسیار مهم است.
وقتی با دیگران در معاشرت و ارتباط هستیم، حس مسئولیتمان بیشتر میشود و درمان تنبلی خیلی سادهتر خواهد بود. مثلا در کم کردن وزن، وجود دوست و همراهی که کار ما را نظارت کند، بسیار مفید است.
نیروهای مثبت اطراف خود را کشف کنید. یعنی افرادی که شما را دوست دارند و به درمان تنبلی شما کمک میکنند. انرژی مثبت و کمک اطرافیان میتواند انگیزهی لازم برای تغییر را به شما بدهد.
۵. واقعبین باشید
برنامهریزی معقول داشته باشید و به آن پایبند بمانید. تحت هیچ شرایطی قوانینی را که برای انجام کارهایتان تنظیم کردهاید، بر هم نزنید که البته این به معنی ترک استراحت و تفریح نیست.
میان کار و فعالیت تعادل ایجاد کنید. در هر کاری منظم و سرسخت باشید. وقتی کارتان را به نحو احسن انجام بدهید، استراحت برایتان شیرینتر خواهد بود. با درمان تنبلی روحیه بهتری پیدا میکنید و تفریح و استراحت معنای خوبی به زندگیتان میبخشد.
۶. خود را تشویق کنید
برای هر گامی که به سوی هدف برمیدارید لایق تشویق هستید. خود را دوست بدارید. به خود آفرین و خداقوت بگویید. جملات مثبت شما را تواناتر و باانگیزهتر میکند.
باانگیزه بمانید
۱. قدر خود را بدانید
همانطور که توضیح داده شد، تشویق کردن خودتان بسیار مفید است. با این کار ذهن شما تربیت میشود و یاد میگیرد که برای تشویق شدن نیاز به عملگرایی دارد و پاداش تنها زمانی در انتظارش خواهد بود که وظیفهاش را به خوبی و بدون تنبلی به سرانجام رسانده باشد.
نظم و پشتکار به معنای فراموش کردن استراحت نیست. به خود استراحت بدهید و معقول و منطقی فعالیت کنید. آن سوی سکهی تشویق، تنبیه است. هر چه تقویت مثبت به شما انرژی و نیرو میبخشد، تنبیه شما را سرشکسته و ناتوان میسازد. سعی کنید از آرمانها و برنامههایتان عدول نکنید، چون بعد از هر تنبلی و شکست مغز شما ناخودآگاه شما را سرزنش و ملامت میکند و این یعنی گامی بزرگ رو به عقب.
۲. اهداف هفتگیتان را بنویسید
اهداف هفتگی شما را متمرکز و باانگیزه نگه میدارد. اهداف شما در هر مرحله از زندگی تغییر میکند. یادداشتبرداری از خواستهها و اهداف، ضمن منظمکردن افکارتان به شما انگیزه میبخشد و بعدها که به آنها مراجعه کنید برایتان جالب خواهد بود که چه مسیری را طی کردهاید.
۳. بپذیرید که زندگی صحنه بُردوباخت است
برای لذت بردن از پیروزی قطعا باید بهای آن را بپردازید. نگذارید ترس از ناملایمات و چالشهای موجود در مسیر شما را دلسرد کند و به سمت تنبلی سوق دهد. زندگی در میان بستری از گلها تنها وقتی ممکن است که بهایی پرداخته باشید. از منطقه امن خود خارج بشوید. برای خروج از منطقه امن ناگزیر هستید برخی دردها و تلخیها را تجربه کنید.
البته همیشه هزینهها و مزایای هر اقدامی را بسنجید و ببینید کفه ترازو به نفع کدامیک سنگینی میکند. اگر بُرد با مزایا بود، آستینها را بالا بزنید، شروع کنید و به سمت هدف گام بردارید. هیچچیز بدون تلاش بهدست نمیآید. این رسم روزگار است و باید آن را پذیرفت.
۴. کار و کوشش ارزشمند است
تمام افراد موفق معتقدند که موفقیت حاصل ۹۹ درصد تلاش و عرق ریختن و تنها ۱ درصد استعداد و هوش است. هوش آشفته و برنامهریزی نشده هیچ نتیجهای به دنبال نخواهد داشت. موفقیت در کار، ورزش، زندگی و در کل همه چیز تلاش و تفکر میطلبد.
شما یک شبه قهرمان نمیشوید. در مسیر موفقیت شاید بارها شکست بخورید، اما باید برخیزید و بدانید که شکست هم نشانهی خوبی است. شکست یعنی همچنان در مسیر هستید و در قفس بی ارادگی و تنبلی اسیر نیستید.
۵. در مسیر بمانید
گاهی اوقات پس از موفقیت به خود استراحت میدهید. خب تا اینجا مشکلی نیست اما گاهی این استراحت موجب میشود پشت شما باد بخورد و بازگشتن و از سر گرفتن کارها سخت بشود. پس با مشکل بزرگی روبهرو میشوید و دیگر آن باد به تندبادی خانه خرابکن تبدیل میشود که دستآوردهای شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
بعد از هر فعالیت و استراحتی سریعا شروع به از سرگیری قدمهای بعدی کنید و نگذارید اعتماد به نفس و همتی که بهدست آوردهاید، با تنبلی از دست برود.
۶. تسلیم نشوید
هرگز عقب نکشید. در مسیر رسیدن به هدف، هزارویک مانع روبهروی شما خواهدبود. به خود جرئت جنگیدن بدهید. عقبنشینی کار ترسوهاست. به خودتان تلنگر بزنید و یادآوری کنید برای رسیدن به هدفی مهم قدم در این راه دشوار گذاشتهاید، هدفی که ارزش تحمل سختیها را دارد. تسلیم نشوید، مسیر را بشکافید و به جلو حرکت کنید.