والدین

چگونه به والدینی که از نافرمانیهای فرزندان خسته شده اند کمک کنیم؟

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

والد بودن شبیه یک دوره طولانی مدت از نق زدنهاست؟

 اسباب بازیاتو تمیز کن

 مشق هاتو بنویس

این کار رو بکن

اون کار رو نکن

هنوز اجازه نداری اون کار رو بکنی و…

 بسیاری از والدین با شکایت این موضوع پیش روانشناس می آیند که از دستور دادن به فرزندم خسته شدم و یا فرزندم حرف مرا گوش نمیدهد. این چرخه تکرار کردن های والدین و گوش ندادن های فرزندان، به رابطه والد-فرزندی لطمه وارد می کند و حتی دربرخی موارد آسیب های شدید به دل بستگی بین والد و فرزند میزند. والدین ممکن است عصبانی و یا نامهربان شوند و یا برای آموزش این مسائل به کودک، زمان زیادی صرف کنند و از بازی با او غافل شوند. متعاقبا فرزند نیز به انجام دادن آنها بی میل میشود و یا حتی برداشت می کند که والدین تنها زمانی به او اهمیت میدهند که رفتارهای منفی انجام دهد؛ بنابراین چرخه رفتار منفی تقویت خواهد شد.

 نق زدن به معنای روانشناسی در روابط والد-کودک یعنی چه؟

 هر والدی باید برای فرزندش قوانینی تعیین کند. این قوانین میتواند آموزش تمیز کاری اتاق باشد و یا بسته بندی کردن خوراکی برای  مدرسه.نق زدن موضوع متفاوتی است و زیرساخت روانشناسی متفاوتی دارد. زمانی که والد دائما تکالیف و وظایف فرزند را به او

 یادآوری می کند اصطلاحا در حال نق زدن است!

 موضوع بنیادینی که در این کار وجود دارد این است که والد مسئولیت کارهای فرزند را به عهده می گیرد. بجای اینکه کودک برای وظایفش احساس نگرانی کند، والد مشغول این کار است. برای مثال والدین زمان فرزندانشان را مدیریت می کنند.

نق زدن برای فرزند و والد خسته کننده و آزاردهنده است. این کار به هر دو طرف به روش های مختلف آسیب میزند. برای مثال:

 بار روانی بیش از اندازه برای والد: پیگیری وظایف کودک می تواند بسیار خسته کننده باشد به خصوص زمانی که این کار به صورت وظیفه به گردن یکی از والدین می افتد. والدی که باید فرزندش را مدیریت کند زمان کمتری برای خود خواهد داشت

علاوه بر این فرد فضای ذهنی کمتری برای تفکر خلاق، استراتژیک و خیال پردازی روزانه دارند. این مسئله باعث خستگی مفرط و حتی افسردگی فرد می شود. زمانی که یکی از والدین این مسئولیت را گردن می گیرد حتی به رابطه خود با والد دیگر نیز آسیب های منفی جدی می رساند.

 فرصت های کمتر یادگیری برای فرزندان: بچه ها از اشتباه کردن نیز درس می گیرند. در حقیقت گاهی شکست،

انگیزه پیشرفت است. کودکی که در هیچ موضوعی شکست نخورد درواقع چیزی هم یاد نمی گیرد.

مستقل نشدن کودک: بچه ها فرصتی لازم دارند تا زمان خود را مدیریت کنند، تصمیم های خودشان را بگیرند و علایق خود راوارسی کنند. این مسیر به آنها کمک می کند تا در بزرگسالی مستقل عمل کنند و موفق باشند. والدینی که دائما نق می زنند و فرزندشان را بیش از اندازه کنترل می کنند این مسیر را متوقف می سازند. آزادی دادن به فرزند باعث می شود مهارت های مدیریت زمان را یاد بگیرد.

 لذت بخش نبودن والدگری: والد بودن به تنهایی مسیر سخت و طاقت فرسایی است. افراد در این مسیر بسیار خسته می

شوند. اگر والدی نق زدن را هم به مسیر اضافه کند بیشتر و زودتر دچار خستگی مزمن می شود. نق زدن سیکل معیوبی را به راه می اندازد که ارتباط بین والد و فرزند را خشمگینانه و خسته کننده و فرسایشی می کند.

 مهم تر از اینها، نق زدن جواب نمیدهد! اگر این کار جواب می داد والدین نباید دائما آن را تکرار می گردند؛ بنابراین والدینی که دائما نق میزنند تنها در حال تلف کردن زمان و انرژی روانی خود هستند

ارتباط بهتر چگونه منتج به نتایج بهتر می شود؟ بزرگسالان به سادگی فراموش می کنند که بچه بودن نیز کار سختی است! همدلی کلید درک این است که چرا کودک به حرف والد گوش نمی دهد. لیست بلند بالایی از وظایف که عموما خسته کننده و نامربوط هستند باعث میشود کودک، والد را نادیده بگیرد. برخی استراتژی هایی که می تواند به هر دو طرف کمک کند تا این وضعیت را مدیریت کنند عبارت اند از:

درگیر کردن کودک با اهداف خانوادگی: به والد آموزش دهید تا از کودک در مورد طرز فکرش در مورد تکالیفش سؤال کند، به او در مورد آنها و علت انجام آنها توضیح دهد و چند بار در هفته باید هریک از این وظایف را انجام دهد.

 فرزند را ترغیب کنید که روی زندگی خانوادگی حساب کند: کارسختی است که کودک را با انگیزه کنید در گردگیری خانه به والد کمک کند وقتی حتی برای او اهمیت ندارد که خانه چطور به نظر می رسد. به همین ترتیب وقتی به بچه بگویید اتاقت را مرتب کن اهمیت نمیدهد چرا که حس می کند مجبور به انجام کاری است که نمی خواهد. ولی اگر منافع این فعالیت را بداند (برای مثال اینکه اسباب بازی هایت را راحت تر پیدا می کنی) و یا در برخی موارد شروع کردن فعالیت با تشویق بیرونی، به باانگیزه کردن کودک کمک می کند.

از والدین بخواهید کنترل گر نباشند: والدین عادت دارند فعالیت را به همراه روش انجام آن از کودک درخواست کنند. به بچه ها باید با تناسب سنشان آزادی داد. کودک نباید مجبور شود تکالیفش را راس ساعت معین به روش معین انجام دهد. این محدوده باید به گونه ای باشد که احساس اختیار را از بین نبرد.

آگاهی دادن از مراحل رشد : والدین باید به مراحل رشد کودک آگاهی داشته باشند و مطابق با آن درخواستهای خود را مطرح کنند. کودک ۴ ساله نمی تواند برای فردا برنامه ریزی کند و کودک ۶ ساله اهداف بلندمدت را درک نمی کند.

آموزش درخواست مستقیم: به والدین آموزش دهید همواره درخواست های خود را روشن و شفاف بیان کنند. کودکان را با پرخاش و یا ایجاد احساس گناه مجبور به انجام کاری نکنند.

شناخت نیاز در برابر خواسته

 والدین گاهی قادر به تمایز گذاری بین نیازهای بچه ها و خواسته های خود گیر می افتند. باید به والدین آموزش داد خواسته های آنها برای بچه، لزوما به معنای نیاز او نیست برای مثال یادگیری موسیقی در کودکی نیاز فرزند برای زندگی سالم و شاد نیست ولی  تزریق مرتب واکسن ها یک نیاز است.

 تمایز بین این دو را با چند ابزار ساده به والدین آموزش دهید:

1. آیا می توان برای فعالیتی به بچه خودمختاری بیشتری داد؟

 حمام رفتن یک نیاز است ولی ساعت آن را، در صورتی که کودک مشکل سلامتی خاصی ندارد، خواسته والدین تعیین می کند. بهتر است برای ساعت حمام به بچه خودمختاری بیشتری بدهید.

2.آیا راه دیگری برای رسیدن به یک  هدف مشخص وجود دارد؟

هدف از فرستادن کودک به کلاس های ورزشی ،فعال بودن،و ورزش کردن اوست،بنابراین تفاوتی ندارد فرزند به کلاس فوتبال برود یا شنا.اگر والد به دلیلی روی یک کلاس خاص تاکید در حال ارضای خواسته های خود است نه نیاز کودک.

3.چرا کودک باید این کار را انجام دهد؟

برخی از رسومات ،اتفاقات کودکی والدین ،ترس از دیگران و یا بسیاری از موارددیگر روی فرزندپروری والدین اثر می گذارد.در واقعیت هیچ جایی برای نگرانی نیست اگر کودک یک روز با لباس هایی که به هم نمی آیند بیرون برود.

تنظیم کردن رفتار والدین

تا اینجا در مورد مواردی که نیازمند درک بیشتری از جانب والدین هستند صحبت کردیم. در ادامه چند عنوان برای تنظیم کردن رفتار والدین پیشنهاد می کنیم:

 1. ایجاد احساس کنترل برای کودک، وقتی درواقع این کنترل وجود ندارد: تزریق واکسن کار ناخوشایندی است، بچه ها به آن علاقه ندارند ولی نمی توانند آن را رد کنند. بهترین گزینه در این مواقع ایجاد حداقل کنترل است، برای مثال: انتخاب اینکه کودک ترجیح میدهد روی کدام دستش واکسن بزنند و یا بعد از واکسن چه فعالیتی را با والد انجام میدهد.

۲. بررسی توان انجام: به والد توضیح دهید قبل از فعالیت و درخواستی، بررسی کنند که آیا این موضوع در توان فرزندشان قرار دارد یا خیر. بچه هایی که چند بار در انجام فعالیتها شکست می خورند در برابر انجام فعالیت جدید مقاومت می کنند. موقعیت خاص بچه ها هم اهمیت دارد. کودکی که اوتیسم دارد قادر به انجام بعضی فعالیتها نیست و

 نباید انتظار دیگری از او داشت.

درمان برای مشکلات پیچیده و مزمن  

اگر والدین با انجام همه توصیه ها نتوانستند در مسیر صحیح قرار بگیرند به این معنی است که نق زدن به حالت مزمن در آمده و نیازمند درمان جدی تر است.

به عنوان یک درمانگر باید:

١. به والد کمک کنید تا فاکتورهای رشدی که روی توانمندی کودک در گوش دادن به والد تأثیر می گذارد را شناسایی کند.

 ٢. به والدین کمک کنید مسیر صحیحی برای ارتباط با کودک پیدا کنند و مسیرهای تخریب شده را ترمیم کنند.

3.الگوی فرزندپروری والدین را شناسایی کنید و اصلاحات لازم را انجام دهید.

۴. مشکلات خاص فرزندان را شناسایی کنیدADHD)، اوتیسم و. (…، به والدین در مورد این موضوعات و نحوه برخورد با آنها اطلاعات لازم را بدهید. علاوه بر این کودک را وارد پروسه درمانی مناسب کنید.

 ۵. به والدین کمک کنید هیجانات خود را در مورد فرزند پروری شان مطرح کنند. گاهی والدین از سرپیچی فرزندشان ناراحت نیستند بلکه فکر می کنند اگر برخی رفتارها را انجام ندهند والد خوبی نیستند و یا نگران اظهارنظر و قضاوت دیگران هستند.

منبع

How to give kids effective instruction. Retrieved from https://childmind.org/article/how-to-give-kids-effective-instructions

منبع
ravanboneh
نمایش بیشتر

ریحانه نصر اصفهانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: