والدین

7 رفتار بچه ها که ارتباطی به فرزندپروری والدین شان ندارد!

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

آیا والدین واقعا قادر هستند که همه رفتارهای بچه ها را مشخص کنند؟

زمانی که والدین از رفتارهای فرزندشان ش کایت میکنند، بیشتر متخصصین سلامت روان، والدین را مقصر می دانند و آنها را سرزنش میکنند. درست است که کسی نمیتواند نقش والدین را در تربیت فرزندان انکار کند، ولی آیا سبک فرزندپروری به همین میزان اثرگذار است؟ آیا فرزندپروری آینده بچه ها را تعیین میکند؟

اگر فرزندپروری واقعا همین اندازه موثر باشد، بچه هایی که توسط والدین یکسان بزرگ می شوند (چه خواهر برادران ژنتیکی و چه فرزندخوانده ها) باید کاملا شبیه هم شوند. خلق و خو، شخصیت و علایق یکسان داشته باشند. ولی تحت هیچ شرایطی، حتی گاها بین دوقلوها، این اتفاق نمی افتد

آیا فرزند پروری صحیح، موجب برون دادهای مثبت در کودکان می شود؟

در سالهای کار درمانگری، بارها بچه هایی را دیدم که با والدینی فوق العاده بزرگ شدند ولی از نظر سلامت روان در وضعیت مناسبی نبودند و بالعکس. بنظر می رسد که چیزی بیشتر از فرزند پروری اینجا اثرگذار باشد.

 برای مثال: چگونه یک کودکی که با والدین معتاد بزرگ می شود، در بزرگسالی تبدیل به یک پرستار دلسوز و مادر فوق العاده می شود؟

چگونه یک کودکی که در مدرسه همیشه بهترین شاگرد بوده، به جرم دزدی و جنایت در بزرگسالی دستگیر می شود؟


چرا همیشه والدین سرزنش می شوند؟

علت اینکه همیشه در سرزنش والدین برای مشکلات رفتاری بچه ها عجله وجود دارد توهم رایجی است که باعث می شود افراد باور کنند که والدین کنترل کامل روی رفتار فرزندانشان دارند. در صورتی که این باور به این معنی است که در تمامی تصادف های اتوموبیل، راننده مقصر است. برای والد، اعتراف به اینکه روی آینده بچه هایش کنترلی ندارد ناراحت کننده است چون ذات غیر قابل پیش بینی زندگی برای اغلب مردم ترسناک است، سعی میکنند تا وانمود کنند که روی آینده کنترل کامل دارند. در حالیکه هیچ کس، خصوصا در مورد فرزندانش، هیچ کنترلی روی وقایع آینده ندارد.

 

طبیعت و تربیت

این دو عنصر در رشد و بزرگ شدن بچه ها نقش حیاتی دارند:

 طبیعت: چیزی است که توسط فرزندپروری والدین تعیین نمی شود. مانند شخصیت و خلق و خوی کودک.

تربیت: ماحصل فرهنگ خانوادگی که نحوه رابطه کودک-والد را تعیین کرده و شکل می دهد.

 بیشتر مواقع، زور طبیعت از تربیت بیشتر است و باعث می شود والدین از رفتارهای فرزندشان شوکه شوند و ندانند که باید چه واکنشی نشان دهند. این موارد خیلی اوقات زیر چتر فرزندپروری می روند و باعث فشار مضاعف روی والدین می شوند.

 بعنوان درمانگر باید توجه داشته باشیم که رابطه با والدین برای کار ما اهمیت زیادی دارد. بنابراین باید این حوزه های حساس را بشناسیم تا در هنگام روبرویی با این گروه از بچه ها، شفقت و همدلی بیشتری با والدین داشته باشیم و احساس گناهشان را کم کنیم.

 

  1. مشکلات یادگیری

همه بچه ها یک سبک مشابه یادگیری ندارند. برخی از آنها به دلایل نورولوژیک با مشکلات تمرکز و توجه در گیرند، محدودیتهای شنیداری یا دیداری دارند و یا اتفاقات را کندتر پردازش میکنند. این تفاوتها می تواند یادگیری را تبدیل به یک پروسه عذاب آور کند و کودکان سطح بالایی از تنش، خستگی یا تحریک پذیری را تجربه کنند. همین مساله والدین را ناتوان و خسته میکند.


  1. مشکلات رشدی

رشد بچه ها، مانند راه رفتن یا حرف زدن، گاهی به دلایل متعددی به تاخیر می افتد یا عمیقا آسیب می بیند.

برای مثال مشکلات مهارتهای حرکتی، ارتباطی یا مشکلات حسی که از فلج مغزی، اختلال طیف اوتیسم یا تاخیرهای رشدی سرچشمه میگیرند نیازمند مداخلات ویژه ای هستند. در این نوع مشکلات والدین

خودشان بیشتر از بقیه نیاز به همراهی دارند و نباید به اشتباه، آنها را مقصر انگاشت.

 

          3-اعتیاد

تاریخچه خانوادگی اعتیاد به مواد یا الكل، میتواند در طول خانواده ها تکرار شود. چون اعتیاد پیش بینی پذیر نیست ممکن است والدینی که خودشان س ومصرف مواد ندارند، فرزندی مبتلا به اعتیاد داشته باشند. این والدین با تمایلات اعتیاد گونه فرزندانشان شوکه می شوند و بیشتر اوقات خودشان را برای اتفاقی که تقصیر DNA است، سرزنش میکنند.

 

          4- مشکلات فرزندخواندگی

بسیاری از فرزندخوانده ها با مشکلاتی دست و پنجه میکنند که از والدین خونی خود برای آنها به ارث گذاشته اند. والدینی

که با کودک بی قید روبرو هستند، در دوره نوجوانی توسط او مورد قلدری قرار میگیرند و یا تعارضات متمادی با آنها دارند. این والدین تحولات بنیادی و غیر قابل توجیهی در نوع سرپیچی کردن بچه ها میبینند که گیجشان میکند و متاسفانه خودشان را برای این اتفاقات سرزنش میکنند.


         5-خلق و خو

بعضی از بچه ها شب ها راحت می خوابند ولی برخی دیگر اینطور نیستند. بعضی از بچه ها هر غذایی به آنها داده شود می خورند ولی برخی دیگر در انتخاب غذا به شدت سخت گیرند. خلق و خوی بچه ها از همان لحظه تولد روی رفتارهایشان و تعاملات والد-کودک اثر می گذارد و باید در نظر داشت مشکلات خلق و خویی، به فرزند پروری مربوط نمیشود.

 

        6- مشکلات مربوط به اجتماع

تنش های بین قوم ها در هر مملکتی وجود دارد. وقتی کودک به دلیل نژاد و قومیت خود تحت ستم و تبعیض قرار می گیرد، تاثیر زیادی از این موضوع می پذیرد.

کودکانی که تجربه نژادپرستی به هر شکلی را داشته باشند بخاطر مسایل اجتماعی و نه فرزندپروری سطح بالای اضطراب و استرس را تجربه میکنند.


7- مشکلات پزشکی

همه والدین تمایل دارند فرزندشان از نظر پزشکی سالم باشد. اما متاسفانه گاهی اوقات نوزاد با مشکلات پزشکی مانند نقص های حرکتی یا ضعف سیستم ایمنی متولد میشود که سختی هایی به رابطه والد-نوزاد تحمیل میکند.

برای بچه هایی که مشکلات پزشکی دارند، زندگی به طرز عجیبی غیرعادلانه بنظر می رسد. میزان ناامیدی آنها از زندگی روی رفتارشان اثرگذار است.

بنابراین به عنوان نتیجه والدین سطح بالایی از اضطراب و تنش را تجربه می کنند که ناشی از رفتارهای آنها نیست.


دیدگاه جدید به مشکلات رفتاری

 شاید زمان آن رسیده باشد که متوجه باشیم فرزندپروری، با همه کارآمدی، محدودیتهایی دارد. بنابراین به واسطه این موضوع نمیتوان والدین را برای برخی رفتارهای فرزندشان مقصر دانست به عنوان روانشناس، قضاوت سختگیرانه کردن در برابر والدین نه سالم است و نه ضروری باید بعنوان یک درمانگر کودک نوجوان، دیدگاه چندجانبه تری نسبت به مشکلات دوران کودکی داشته باشید که خواسته و یا ناخواسته، موجبات رنج بیشتر والدین را فراهم نکنید

 

منبع
ravanboneh
نمایش بیشتر

ریحانه نصر اصفهانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: