چرا CBT در درمان افسردگی بر درمان های دارویی ارجحیت دارد؟
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
۵۰ سال بررسی روی افسردگی نشان می دهد که درمان های مبتنی بر صحبت مانند درمان شناختی رفتاری نسبت به داروهایی مانند پروزاک، زولوفت، SSRIها و مونوآمین اکسیدازها اثربخشی بیشتری دارند.
افرادی که در طول دوره های افسردگی خود با متخصصین سلامت روان صحبت می کنند دو تفاوت عمده با بقیه افراد این گروه دارند:
دوره های افسردگی شان زمان کوتاه تری دارد.
با نشانه گرفتن ریشه های افسردگی، بازگشت آن کاهش می یابد.
افسردگی جزو شایع ترین اختلالات روانشناختی است و دومین دلیل آسیب به سلامت روان است. درمان شناختی یکی از مداخلات روانشناختی تست شده است که به اندازه درمان های دارویی موثر است.
چرا درمان های روانشناختی از داروها کارآمدترند؟
از نظر درمانگران شناختی رفتاری، داروهای ضد افسردگی اثرات برعکس یا مضر روی افسردگی دارند. دلایلی که درمانگران شناختی رفتاری، برای این نتیجه گیری دارند عبارتند از:
۱. افسردگی یک واکنش به اتفاقات و مشکلات محیطی است برای یافتن پاسخ مناسب:
به استناد به مقالات، افسردگی یک پدیده انطباقی است. پدیده ای که اجداد ما را توسط نشخوار فکری درباره مشکلات اجتماعی پیچیده، تا زمانی که به راه حل برسند، امن نگه می داشت.
برای مثال، شواهد نشان می دهد افراد در هنگام افسردگی بیشتر به پیدا کردن روابط على معلولی و تفکر عمیق می پردازند. نشانه های افسردگی مانند ایزوله سازی و بی انرژی بودن یا از دست دادن علاقه، نوعی کارکرد بدن است برای اینکه انرژی بدن را به سمت مغز ببرد تا تحلیل بهتری انجام دهد
۲. داروهای ضد افسردگی اجازه نمی دهند فرد تاثیرات فیزیکی و هیجانی ناشی از افسردگی را حس کند:
داروهای افسردگی شاید نشانه ها را درمان کنند ولی همزمان این حس را نیز القا می کنند که این نشانه ها بودند که باعث ایجاد افسردگی می شدند. بعبارتی داروهای ضدافسردگی ممکن است درد هیجانی ناشی از افسردگی را کاهش دهند ولی تهدید زیر لایه ای که افسردگی در تلاش برای نمایان کردن آن است را درمان نمیکنند.
۳. درمانهای مبتنی بر کلام زودتر به راه حل می رسند:
در مقابل، درمانهای کلامی راهی است که می تواند با نشان دادن ریشه اصلی و مشکلاتی که باعث افسردگی می شوند، دوره های افسردگی را کوتاه تر کنند. درمانهایی مثل درمان شناختی رفتاری، ثابت کرده اند در درمان افسردگی سریع تر عمل میکنند و علاوه بر آن دوره های بازگشت کمتری دارند.
چه این منطق برای شما به عنوان متخصص دیگر گرایش ها پذیرفتنی باشد یا نه، باید توجه داشت که نکات مهمی در این تحقیقات نهفته است. اگر درمان دارویی تا حدی که ادعا میکرد مفید بود، در کشورهایی که نسخه پیچی و دارودرمانی به سادگی انجام می شود نباید اثری از افسردگی می بود در حالیکه اینطور نیست. دوم، درمانهای کلامی در درمان اختلالات غیرسایکوتیک باید خط اول درمان باشند. افسردگی سیگنالی از مشکل درونی به سمت فرد بیمار است. هدف این است که فرد مبتلا متوجه وجود مشکل شود و با تمرکز کردن روی آن، راه حل را پیدا کرده و حل کند. سرکوب سیگنالها توسط دارو، منجر به درمان نمی شود و تنها به صورت موقت، درد بیمار را کمتر می کند.