لزوم تشخیص درست اختلال بیش فعالی و کمبود توجه
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت ، ازدواج ، روابط ، آسیب شناسی
- فردی ، شغلی ، تحصیلی ، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
همه حواسپرتی ها لزوماً نشانه اختلال کمتوجهی – بیشفعالی نیستند
متخصصان سلامت روان همگی اذعان دارند که تشخیص اختلالات می تواند هنر یک متخصص باشد. به منظور آگاهی از اختلال بیش فعالی و کمبود توجه بهتر است یادآوری شود که بر خلاف آنچه برخی مؤسسات مشتاقانه نوید می دهند هنوز هم هیچ آزمایش خون یا اسکن مغزی یا هرگونه ابزار سنجش عینی دیگری وجود ندارد که بتوان اختلال ADHD کسی را کشف کند.
البته، این مطلب برای دیگر اختلالات روانی جدی نیز به کار می رود، که می تواند اختلال بیشتری باشد که مشکل بیش فعالی و کمبود توجه را حادتر سازد.
علائم کلاسیک ADHD مانند بیقراری، حواسپرتی و تکانشگری می توانند ناشی از عوامل متعددی باشند از ژن ها گرفته تا صدمات مغزی، اختلالات خواب، اختلال دوقطبی و ….
تشخیص اشتباه همواره ریسک است اما اشتباه گرفتن ADHD با اختلال دوقطبی (قبلاً با نام افسردگی شیدایی شناخته می شد) فوق العاده راحت و خطرناک است.
علائم متعددی از شیدایی با علائم ADHD مشابه است به ویژه مجموعه ای از علائم بیش فعالی و تکانشگری. برای مثال افراد دارای اختلال دو قطبی و ADHD مستعد ورجه وورجه کردن بدون نگاه کردن به اطراف، قطع کردن گفتگوهای دیگران و دارای مشکلات خواب هستند. همچنین هر دو اختلال در بین خانواده ها نسل به نسل می چرخند اگرچه اشتراکات بسیار زیادی با ADHD دارند.
برای کمک به درک این مسائل بحث بر انگیز ما به استفان هینشاو روانشناس، به عنوان پرفروش ترین نویسنده، محققی کهنه کار و متخصص برجسته در هر این دو وضعیت ها اشاره می کنیم. همانگونه که او تبیین کرد مشکل اصلی وقتی ایجاد می شود که پزشکان اختلال دوقطبی راADHD تشخیص دهند و داروهای محرک تجویز کنند. مواد محرک ممکن است برای ADHD مؤثر واقع شوند اما در برخی موارد در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی باعث روانپریشی می شوند. مشکل بعدی ریسک بالای اقدام به خودکشی در افراد دارای اختلال دوقطبی درمان نشده است، حدود 50درصد از این بیماران در مراحلی از زندگی خود دست به خودکشی زده اند.
از طرفی دیگر به ویژه در طی 15سال گذشته پزشکان نیز دچار این اشتباه اما به صورت برعکس شده اند: تشخیص اختلال دوقطبی در موارد داشتن ADHD جدی و بنابراین محرومیت افراد نیازمند به محرک زاها؛ ضمن آنکه این افراد دستخوش اثرات جانبی بی مورد داروهای ضد روانپریشی می شوند.
هینشاو می گوید پیچیدگی موضوع از آن نظر است که در بسیاری از تاریخچه های بالینی پزشکان معتقدند که اختلال دوقطبی قبل از بلوغ دیده نشده است، و تنها در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی شروع می شود. در اوایل دهه سال 1990 چند پژوهشگر استدلال کردند که این بیماری می تواند در کودکان دیده شود که اغلب با ADHD اشتباه گرفته می شود.
عوارضی که دارد آنست که در هر دو اختلالات داروها اغلب بیش از حد تجویز می شود در حالی که همزمان بسیاری از افراد نیازمند درمان هرگز موفق به دریافت کمک ها نخواهند شد.
نکته مهم این دوران گرایش به افزایش تشخیص ADHD آنست که پزشکان، بیماران و والدین باید به ذهن بسپارند که معمولاً تشخیص این اختلال نمی تواند به صورت تصادفی باشد. برای مثال در حال حاضر در زمان محدودی که از طریق اکثر طرح های بیمه اعمال شده اند تشخیص داده می شود. پزشکان برای پرکردن تاریخچه زندگی نیاز به زمان دارند نه تنها توسط بیمار بلکه والدین و اطرافیانی که فرضاً قضاوت آنها با این نشانگان غلط از آب در نمی آید. شناخت دوره زندگی شخص به ویژه در این مورد اهمیت دارد، از آنجایی که تفاوت کلیدی بین این دو اختلال آنست کهADHD مزمن و همواره شایع است در حالی که اختلال دوقطبی چندرویدادی (عارضی) بوده و در دو طیف بالا و پایین نشانه گذاری می شود.
این فرآیند نیاز به زمان و توجه دارد هر دو عامل در طولانی مدت و در مواقع پریشانی ما شدت می گیرند. امید است طرح اصلاح مراقبت های بهداشتی در آینده امکان تمایز ذقیق تری را فراهم سازد.