خانواده و سلامت روان فرزندان
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
اگر این امر را قبول داشته باشیم که رفتار اکتسابی می باشد، و همچنین یادگیری لااقل در آغاز، تأثیرپذیراز تقویت و پاداش محیطی است، بدون تردید در تعین رفتار آشکار و بارز کودک، عکس العمل های عاطفی، ادراک، ارزش های او، نگرش ها، خانه و خانواده دارای اهمیت ویژه ای می باشند. هرچند که در شرایط ومراحل و سنین مختلف تغییر پذیر می باشد. اما اولین تاثیرات، اساس اولیه ی نگرش کلی و انتظارهای کودک را تعیین می کند. به عبارتی دیگر، خانه مکانی است که در آن آغاز زندگی روی می دهد، و علی رغم تمایل جوانان درمراحل اولیه ی نوجوانی، به رها شدن از محدودیت ها و قیود خانوادگی، عدم وجود روابط مطلوب و همبستگی های خانوادگی، اثرات مخربی رو نوجوانان به ویژه در سنین دوازده تا سیزده سالگی بر جای می گذارد. در خانواده هایی که پدر ندارند و مادر در خارج از خانه به سختی مشغول به کار می باشد، و یا در اثر عواملی همچون؛ اعتیاد، طلاق، و یا همچنین عامل هایی دیگر، ناهماهنگی هایی در خانواده مشاهده می شود، احتمالا در کودکان محرک هایی را به وجود می آورند که سبب ایجاد رفتار هایی همچون؛ دروغ گویی، فرار از مدرسه، دزدی و دیگر اعمال بزهکارانه را انجام دهند، می شود. به نظر می آید که اساس و پایه ی خانواده در سلامت روانی کودکان و نوجوانان، نه تنها شامل یک ضرورت بیولوژیکی می باشد ، بلکه روانی هم است.
نفوذ و تأثیرات خانواده در رشد نوجوان و کودک بسیار زیاد می باشد.
از نگرش هایی که اعضای خانواده نسبت به نوجوان تاثیر گذار هستند شامل؛ خویشتن پنداری در آنان و احساسی ارزشمند نسبت به خود داشتن در نوجوانان است که اگر در هر یک از مراحل رشد، هرگاه والدین مسولیتی براساس توانایی فرزندشات به او بدهند، این عمل سبب می شود که فرزندشان به تدریج درمورد خود به عنوان یک فرد مورد اعتماد و شایسته ازنظر دیگران می اندیشد. اگر والدین نسبت به او صادقانه محبت کنند، باعث می شود که او دوست داشتن دیگران و همچنین مورد علاقه بودن دیگران را می آموزد، و در نتیجه اگر والدین از اعتماد فرزندشان نسبت به مستقل شدن جلوگیری نکنند، او این توانایی را خواهد داشت که در خلال دوره ی نوجوانی به درجه و میزان کافی از آزادی دست رسی داشته باشد و به تدریج از وابستگی های کودکانه خودش را رها سازد.
نتایجی که محققان و دانشمندان و روان شناسان رفتاری از تحقیقات و مطالعات خود به دست آورده اند شباهتی به قطعه شعری که سروده ی دورتی لانولت می باشد، دارد .
کودکی که زندگی را با کینه توزی می گذراند ستیزه جویی می آموزد
کودکی که زندگی را با تمسخر می گذراند شرمساری می آموزد
کودکی که زندگی را با انتقاد می گذراند محکومیت می آموزد
کودکی که زندگی را با ترس می گذراند تشویش می آموزد
کودکی که زندگی را با حسادت می گذراند نفرت می آموزد
کودکی که زندگی را تحمل مشقات می گذراند شکیبایی می آموزد
کودکی که زندگی را با ترحم به خود می گذراند تأسف می آموزد
کودکی که زندگی را با تشویق می گذراند اعتماد به نفس می آموزد
کودکی که زندگی را با امنیت می گذراند ایمان می آموزد
کودکی که در زندگی مورد پذیرش باشد عشق و محبت می آموزد
کودکی که زندگی را با انصاف می آموزد عدالت می آموزد
کودکی که زندگی را با شرافت می گذراند حقیقت می آموزد
کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند ” دنیا مکانی زیبا برای زیستن است ” را می آموزد
رفتار و نگرش های والدین :
رفتار و نگرش های پدر و مادر می تواند دو عامل مقابل یکدیگر را در رشد کودک به وجود بیاورد؛ الف) تسهیل کننده در رشد و تکامل کودک باشد. ب) مانع از رشد و تکامل کودک باشد . والدینی که نسبت به فرزندانشان سخت گیر و خشن برخورد می کنند، مانع از آن می شوند که کودکانشان از روابط سازند و مثبت با هم سن و سالان خود که یرای مستقل شدن و استقلال یافتن آنان بسیار حائز اهمیت می باشد، بهره ببرند. در صورتی که والدینی فهمیده و آگاه و پذیرا، منبعی از امنیت برای نوجوانان نگران و مضطرب خود خواهند بود.
این گونه والدین نه تنها در حل مسائل و مشکلات نوجوان خود با او همیار و همراه هستند ، بلکه نوجوانان را به پذیرش مسئولیت و مستقل شدن سوق می دهند.
نگرش های والدین در رشد کودک از اهمیتی ویژه برخوردار می باشد. پدر و مادر هایی که معیار ها و ارزش های والایی را دارا می باشند، و به آن ها در زندگی خود عمل می کنند، اکثرا فرزندانشان در برخورد با ضوابط و رفتار های تعارض انگیر، همان ارزش های والا را دارا خواهند بود. برعکس؛ والدینی که احساس مسئولیت نمی کنند، و براساس هرآنچه که پیش می آید، خوش آید زندگی می کنند ، و آن گونه مادی گرا می اندیشند که در زندگی برای مسائل فرزندانشان هیچ اعتقادی به پاسخ های اخلاقی ندارند ، بدون شک ارزش ها و معیار ها و در نهایت فلسفه ای که خودشان نسبت به زندگی دارند را به فرزندانشان القا می کنند.
محیط خانه:
شرایط و محیط خانوادگی همچنین عاملی تشویق کننده و یا بازدارنده، در مراحل رشد و تکامل می تواند باشد. در خانواده هایی که در آن، افراد خانواده با هم همکاری دارند و باهمدیگر به تفریح و گردش می پردازند، و همچنین با اتفاق نظر افراد خانواده ، تصمیمات مهم می گیرند، بدون شک در این محیط های خانوادگی، کودکان و نوجوانانی دارای اعتماد به نفس بالا پروش داده می شود. از طرفی دیگر، در خانواده هایی که سرشار از سوء ظن و انتقاد کردن و یا عیب جویی و همچنین وجود تنش های رفتاری وجود دارد؛ کودکان و نوجوانانی که در این گونه خانواده ها به سر می برند، در مسائلی همچون؛ دریافت هویت خود و ایجاد روابطی مناسب و سازگارانه با گروه های هم سن و سال خود با مشکلات فراوانی رو به رو خواهند شد. نوجوانانی که به این گروه از خانواده ها متعلق هستند، اکثرا از محیط خانه فراری هستند، و احتمالا به سمت خیابان ها و گروهایی مختلف از جمله گروه بزهکاران گناه می برند.
اغلب مواردی همچون نوع و میزان توقعات و محدودیت های والدین، سبب دشوار ساختن فرایند رشد برای کودکان و نوجوانان می شوند. تاثیر فتار والدین بستگی تام به این موضوع دارد که کودک رفتار والدین را چگونه مشاهده و چگونه معنای آن را درک می کند. نوجوانی که رابطه ای بنیادی مطلوب و سازگار با والدین خود دارد، به طور معمول روش هایی را که والدین برای نظارت در نظر گرفته اند را تایید می کند، در حالی که نوجوانی دیگر که نگرشی منفی نسبت به رفتار والدین خود دارد به نظارت والدین اعتراض می کند.
ماهیت جو و محیط خانوادگی که شامل رابطه های والدین نسبت به یکدیگر، فرزندان نسبت به یکدیگر و همچنین والدین نسبت به هم می باشد، می تواند در ایجاد استقلال و نیز اعتماد در کودکان و نوجوانان، تسهیل کننده و یا بازدارنده باشد. در خانواده های ازهم گسیخته ، خواه به دلیل مرگ یکی از والدین، طلاق و یا به هر دلیلی جدایی رخ داده، احتمالا نوجوان موضوع آزاد سازی خود را از خانواده سرعت می بخشد و گاهی متاسفانه این عمل سبب بروز فشارها و تنش های عاطفی شدید در او می شود.