تأثیر موسیقی درمانی در درمان اختلال استرس پس آسیبی
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
آیا تابه حال در موقعیتی خطرناک مانند موقعیتی جنگی، تصادف، سانحه ی طبیعی مانند سیل و زلزله، دعواهای خیابانی و مانند اینها قرار گرفته اید؟ آیا استرس ها و عواقب پس از این اتفاقات تا مدتی بعد شما را اذیت کرده است؟ هر یک از ما و اطرافیان ما بسته به توانایی ذهنی مان ممکن است تا چند روز یا چند ماه و یا حتی چند سال در گیر عواقب ناشی از تجربه های بدمان که تروما نامیده میشوند، بوده باشیم. درمان این آسیبها که اختلال استرس پس آسیبی نامیده می شوند، به صورت های گوناگونی صورت می پذیرد. موسیقی درمانی نیز می تواند یکی از انواع این درمان ها باشد. اثربخشی موسیقی در این اختلال چگونه است؟
تروما اتفاق ناخوشایندی است که منجر به آسیب جدی فیزیکی، روانی یا عاطفی میشود. نقطه ی تضاد در تروما تفاوت بین اندازه ی تهدید پیش آمده و توان و ظرفیت ذهنی فرد برای مقابله با آن می باشد که منجر به تأثیرات مختلف در افراد گوناگون می شود (فلسنستین، ۲۰۱۲). بر اساس دی اس ام ۴ نتیجه ی تروما احساس ترس، تنهایی و بی پناهی است. پاسخ فرد در این موقعیت بستگی به عواملی مانند ایمان، اعتماد به نفس، سطح مهارتهای مقابله با استرس، حمایت خانوادگی و تعبیر فرد از اتفاقات پیش آمده دارد (لاهاد و ایلن، ۲۰۰۰). نشانگانی که پس از تروما به صورت مستمر و مکرر بروز پیدا می کنند را به عنوان اختلاس استرس پس آسیبی (پی تی اس دی) مینامند (گنجی، ۱۳۹۲).
روبه رو شدن با اتفاقات اضطراب آور و ناراحت کننده در انسان ممکن است سه مرحله ی اصلی به وجود بیاورد. در مرحله ی ابتدایی انسان با حادثه یا اتفاق موردنظر به صورت مستقیم مواجه می شود و عوارضی مانند گیجی، هذیان، استرس شدید، کابوس و اختلالات خواب را تجربه می کند. در مرحله ی بعد بین چند روز تا چند هفته فرد ممکن است دچار عوارض اختلال استرس پس آسیبی (واکنش های شدید بدنی، مشکل در تمرکز حواس، اختلالات عاطفی در ارتباط خود با اطرافیان، فلش بک های مربوط به حادثه و افسردگی شود.
درمرحله ی سوم بعد از دوره ای که به طور متوسط یک سال زمان می برد، فرد تلاش می کند تا دوره گذاری از عوارضی که تجربه کرده است را بگذراند. تجربه ی ابتدایی انسان در مواجهه با تروما بر روی حافظه نیز تأثیر گذار است (ازولی ،۲۰۱۳).
بر اساس آزمایش های انجام گرفته بهترین درمان موسیقایی برای اختلاس استرس پس آسیبی، درمان گروهی می باشد و اولین تأثیر موسیقی درمانی می تواند جنبه ی آرام بخشی آن باشد (ازولی، ۲۰۱۳). در بررسی جنبه های آرام بخشی موسیقی، کلان و همکاران (۲۰۱۳) در آزمایشی با بررسی ۳۷۳ نمونه، به بررسی تأثیر موسیقی درمانی بر اختلال استرس پس آسیبی پرداختند. ۱۲۶ نفر از افراد نمونه به و کمک موسیقی درمانگر قطعات موسیقی مورد علاقه شان را انتخاب کرده و روزانه این قطعات را می شنیدند. در مقابل، نمونه ۱۲۲ نفری از افراد از هدفون های کاهش صدا برای کسب آرامش استفاده می کردند و ۱۲۵ نفر نیز به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. نتایج حاصل حاکی از آن بود که گروه اول پس از دوره ی درمانی ۵ روزه، ۳۶ با کاهش اضطراب داشته است در حالی که تأثیرات قابل ملاحظه ای در سایر گروه ها گزارش نشد. فلسنتين (۲۰۱۲) نیز آزمایشی را بر روی سه گروه کودکان پیش دبستانی که بر اثر جنگ مجبور به ترک خانه خود شده و بودند انجام داد. نتایج حاصل نشان داد که مداخلهی درمانی کوتاه مدت گروهی با رویکرد موسیقی درمانی باعث کاهش آسیب های ناشی از اختلال استرس پس آسیبی خواهد داشت. کودکان در تجربهی نواختن موسیقی و ساخت آن در گروه هم می توانند دیگران را بشنوند و هم می توانند توسط دیگران شنیده شوند و همین عامل باعث تخلیه ی هیجانی عواطف، تلاش بیشتر برای تماس با دنیای بیرون و کاهش اضطراب های درونی می شود.
از جمله جنبه های دیگر موسیقی درمانی در درمان اختلال استرس پس آسیبی می توان به افزایش توان مهارت های مقابله با استرس در افراد اشاره کرد. مهارت حل مسئله و هیجان محور از دسته مهارت های کارآمدی است که توان فرد برای مقابله با حوادث را افزایش میدهد. آزمایشی که بر کودکان آمریکایی که طوفان شدید تورنادو را تجربه کرده بودند نشان داد که کودکان با ساخت قطعات موسیقایی که احساساتشان در مورد طوفان را بیان می کند، توان پردازش احساساتشان را برای درمان و پشت سر گذاشتن این تجربه می یابند( گریدر و همکاران۲۰۱۵ ).
بهترین درمان در اختلال استرس پس- آسیبی، مواجهه درمانی می باشد. مواجهه با صحنه های ناگوار کمک می کند تداعیهای بین محرکها و واکنش ها کم شود و باورهای غلط فرد که حاصل تفکرات غلط راجع به اتفاق پیش آمده می باشد و باعث ادامه ی
عوارض روانی و فیزیکی می شود، بی اعتبار شوند. در موسیقی درمانی، عامل ریتم می تواند به مواجهه درمانی کمک کند (انشل و ماریزی ، ۲۰۱۴). برای تداعی حوادث ناگوار، ریتم سریع می تواند عنصری کمک کننده محسوب شود. هر چقدر ریتم آهنگ شدیدتر و سریع تر باشد، تروما را بهتر بازسازی می کند و دوره های متناوب ریتم تند و کند می تواند به عنوان یک س طح درمان به تحریم و سپس آرام سازی درمان جو کمک کند (پورعباییان، ۲۰۱۷). پس موسیقی با ریتم سریع باعث افزایش فشار هیجانی می شود و این افزایش هیجان شرایط ذهنی مناسب تری برای یادآوری ترومای پیش آمده فراهم می کند..
حرکات موسیقی بر اساس ریتم است که چه در حرکات موزون و چه در حرکات ناموزون در کاهش دردهای فیزیکی و روانی مؤثر است (انشل و ماریزی، ۲۰۱۴). از نشانه های تجربه شده در اختلال استرس پس آسیبی فلش بک های ناخواسته از حوادث و تجدید خاطرات بد گذشته با کوچک ترین نشانه در محیط اطراف می باشد. در نتیجه این اتفاقات، فرد ممکن است دچار افزایش ضربان قلب، افزایش شدت تنفس و تحریکات سیستم عصبی بدن شود. استفاده از سرعت ریتم بر ضربان قلب، محرک های پوستی و تنفسی مؤثر می باشد (ترومبتی و همکاران، ۲۰۱۱)؛ بنابراین می توان با استفاده از تأثیر ریتم بر بدن در روند مواجهه درمانی و یا کاهش نشانگان اختلال از موسیقی استفاده کرد. موسیقی درمانگر باید به این نکته توجه داشته باشد که این تأثیرات تنها زمانی مؤثرند که از انتخاب آگاهانهی درمان جو برای توجه به موسیقی و تمرینات مرتبط استفاده کند. این موضوع مانند زمانی است که شما در باشگاه مشغول ورزشی هوازی هستید و حرکات خود را بر اساس موسیقی که پخش میشود تند و کند می کنید.
آرام بخشی با کمک موسیقی و افزایش توان مهارتهای مقابله با استرس آنها راههای استفاده از موسیقی درمانی در اختلال استرس پس آسیبی نیستند (گریدو و همکاران، ۲۰۱۵). موسیقی درمانگر می تواند از بداهه نوازی، نوشتن آهنگ و شعر، به اشتراک گذاشتن و صحبت در مورد آهنگ ها و آگاهی بخشی به افراد در گروه برای اینکه حس کنند تمام افراد شرکت کننده در گروه مانند خودشان چنین تجربه هایی را پشت سر گذاشته اند و می توانند آنها را بفهمند و حتی به خاطر سپردن اشعار می تواند در جهت کنترل اضطراب ها، آگاهی بر احساسات و ایجاد حس امنیت استفاده کند.
آیا موسیقی درمانگر ممکن است با محدودیت هایی در درمان این اختلال مواجه شود؟ یکی از نکات مهمی که فلسنتين (۲۰۱۲) در درمان مبتنی بر موسیقی در این اختلال متذکر میشود محدودیت های درمانگر در این روش درمانی است. مشکلات شخصی مانند فقدان از دست دادن پدر و مادر، خانه و …) در دوره های موسیقی درمانی گروهی ممکن است قابل حل نباشند. وظیفه ی موسیقی درمانگر در این دوره تسهیل دوران گذار درمان جو از حوادثی که تجربه کرده است و کنترل و افزایش توان گروه برای افزایش انعطاف پذیری روانی در مقابل تروما میباشد.
. در ادامه ی این روند انتخاب های آگاهانه ی درمانگر نیز بسیار تأثیرگذار است. به عنوان مثال ممکن است درمانگر با گروهی از افراد روند درمان را شروع کند که خانه ی خود را از دست داده اند؛ خانه هایی ساحلی که در کنار دریا قرار داشته است. در روند طرح مسیر درمان، درمانگر باید به این نکته توجه داشته باشد که استفاده از هرگونه موسیقی، افکت صدایی و یا ادوات موسیقی که یادآور خانه و دریا و موضوعات مشابه می باشد، می تواند خود بحران درمان جویان را تشدید بخشد البته باید توجه داشت که بررسی این نتایج و آزمایش های مشابهی که اثربخشی موسیقی بر روی اضطراب را نشان داده اند، حاصل بررسی کوتاه مدت گروههای آزمایشی می باشد؛ بنابراین سؤالی که به عنوان یک بحث می تواند موردنظر قرار بگیرد این است که موسیقی در بلندمدت و خارج از شکل آزمایشی چه تأثیراتی بر این اختلال خواهد گذاشت آیا نتایج به دست آمده از این آزمایش ها در زندگی روزمره و خارج از شرایط مشخص آزمایشگاهی همیشه جنبه ی آرام بخشی خود را حفظ می کند؟ اما با وجود چنین پرسش هایی بازهم موسیقی درمانی به عنوان یک درمان مبتنی بر هنر با تأثیر بر عواطف و روان انسانی، هزینه های ارزان نسبت به بسیاری از درمان ها، در دسترس بودن و با در برداشتن جنبه های زیبایی شناسانهی بشری، می تواند بسیار مورداستفاده باشد. هنوز به نظر می رسد موارد تحقیق بسیاری در تأثیر موسیقی درمانی بر اختلالات روانی گوناگون وجود دارد اما تلاش برای تجربه و پژوهش می تواند راهگشای مسائلی باشد که هنوز در ذهن انسان به عنوان پرسش باقی مانده است .