اختلالات کودکان

بیماری که کلامش را فراموش کرد!(آفازی 3)

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

قسمت پایانی

درمان اختلال آفازيا

زبان پریشی که نتیجه آسیب مغزی است ممکن است دائمی یا قابل بهبود باشد. پس از سکته یا ضربه شدید به سر، زبان پریشی ایجادشده در بسیاری از موارد کم کم کاهش می یابد و حتی در برخی موارد کاملا از بین می رود. بهبود زبان پریشی که به علت آسیب نواحی زیر قشری باشد محتمل تر است تا بهبود زبان پریشی که به علت آسیب نواحی قشری ایجادشده است.

بررسی ها نشان می دهند که پیش آگهی برای آغازی اکتسابی در کودکان در مقایسه با بزرگسالان بهتر است، به طوری که کودکان بهبودی سریع تر و کامل تری را نشان می دهند. عواملی که بر پیش آگهی زبان پریشی در دوران کودکی تأثیرگذار می باشند عبارت اند از سن شروع، علت، شدت، دوجانبه بودن آسیب و نوع زبان پریشی طبق یافته های پژوهشگران این متغیرها اغلب در ارتباط با یکدیگر هستند و پیامد در نتیجه ی تعامل تعدادی از این عوامل، تعیین می شود. اگر در اوایل دوران کودکی نیمکره چپ آسیب ببیند، نیمکره راست می تواند تا اندازهای کارکردهای طبیعی نیم کره چپ را جبران کند. پس از آسیب به نیمکره چپ، تکلم کودکان آسیب دیده بهتر از تكلم بزرگسالان آسیب دیده بهبود می یابد اما توانایی های بینایی و فضایی آنها به خوبی افراد طبیعی رشد نمی کنند. گفتار درمانگران به بیماران زبان پریش کمک می کنند تا مهارتهای زبانی را که این بیماران از دست داده اند بازیابند و مهارت های زبانی دیگر را بیاموزند. اگرچه توافق کلی این است که اگر بیماران زبان پریش سریع درمان شوند بهتر بهبود می یابند، اما گفتاردرمانی حتی چندین سال پس از سکته مغزی یا جراحی برای بیماران مفید است.

آفازیا یک بیماری مزمن است که شدت اولیه آن پیش بینی کننده قوی نتیجه است. یک تحقیق طولی از ۱۱۹ بیمار آقاز یک نشان داد. که ۴۳ آنها هنوز پس از گذشت ۱۸ ماه زبان پریشی قابل توجهی داشتند و این در حالی است که فقط ۲۴ بهبودیافته بودند. واضح است که درمان نیاز به واکنش به مشکلات بلندمدت دارد. در پژوهشی به منظور تعیین نرخ و وسعت بهبودی در انواع آفازیا بعد از درمان، نتایج نشان داد بیماران مبتلا به آفازی بروکا بیشترین افزایش و بالاترین نمرات را در مقیاس وسترن در مقایسه با زبان پریشی ورنیکه و کلی طی ۶ ماه داشتند. در مقابل مبتلایان به زبان پریشی ورنیکه، نامی و رسانشی پایین ترین نرخ بهبودی را از خط پایه نشان دادند.

تعیین اهداف در درمان آفازیبا

یین اهداف در درمان آفازیا بهتر است با فرد بیمار شروع شود – در چه ارتباطی تلاش میکنند و با چه مشکلاتی مواجه هستند؟ – تمایل دارند قادر به انجام چه کارهایی باشند؟ – چه چیزی را به عنوان مهارت های اصلی خود میبینند؟ نظرات سرپرستان نیز ضروری است. برای مثال در مورد اینکه چه چیزی بیشتر از همه ارتباط را مختل می کند و یا این که چه استراتژیهایی توسط فرد بیمار یا خانواده و دوستانش اتخاذ میشود. با استفاده از این سؤالات، درمانگر و فرد آفازیک به اهداف احتمالی برای مداخله توجه میکنند و ارزیابی در سایه این اهداف تعیین میگردد هدف تشخیص موانعی است که بر سر راه اهداف و مهارت های مفید وجود دارد. این تحقیقات نه تنها شامل زبان فرد بیمار است بلکه ارزیابی محیط اطراف وی و هر آنچه با او در ارتباط است را نیز در برمی گیرد. در انتها باید به اهدافی دست یافت که واقع گرایانه، قابل اندازه گیری و سودمند برای ارتباطات روزانه بیمار باشند.

مثال:

 مطالعه موردی فیلیپ (۸۴ ساله): به دلیل ضربهای که ۵ سال پیش به سرش خورده بود، دچار بیماری آفازيا جارگون گویی (زبان نامفهوم بود. درمان قبلی وی با هدف تقویت گفتارش پیشرفت چشمگیری نداشت. فیلیپ با همسرش فلوری زندگی می کرد و ارتباط اجتماعی کمی داشت. طی جلسه اول فلوری اظهار کرد که گفتن هر چیزی به فیلیپ مانند کابوس می ماند. او مجبور است که هر مطلبی را چند بار تکرار کند و حتی پس از آن نمی تواند مطمئن باشد که فیلیپ متوجه شده است. توافق شد درمان در جهت کاهش مشکلات ارتباطی در خانه پیش برد.

هدف ارزیابی، تشخیص مشکلات داده ورودی فیلیپ بود، به عنوان مثال استفاده از آزمون هایی برای تمییز کلمات از یکدیگر و درک مطلب از ارزیابی تعاملی نیز برای تشخیص اینکه تعامل فیلیپ و فلوری چگونه است استفاده گردید. به فلوری تعدادی سوال نوشته شده داده شد تا آنها را به فیلیپ انتقال دهد و به او اجازه داده شد تا از هر روشی که تمایل دارد استفاده کند، از جلسه فیلم برداری وسپس آنالیز شد . در زیر به یافته های اصلی این ارزیابی اشاره شده است.

 ورودی شنیداری فیلیپ به شدت آسیب دیده است. اگرچه او می توانست بین اصوات محیطی تفاوت قائل شود، در تشخیص، تمییز و درک کلمات گفته شده مشکل داشت. در خواندن بسیار بهتر عمل می کرد. برای مثال او میتوانست کلمات را به تصویرشان متصل کند و این در حالی است که اگر کلمات را برای او می خواندند از عهده انجام این تکلیف برنمی آمد. ارزیابی تعاملی وجود مشکل در ارتباط را تأیید کرد. فلوری برای کمک به فیلیپ تلاش می کرد. برای مثال با تکرار کلمات و عبارات، اما وی اغلب با شکست مواجه میشد و فلوری علیرغم توانایی فیلیپ در خواندن به ندرت چیزی را می نوشت. اهداف درمان در س ایه این یافته ها تعیین گردید. تقویت فیلیپ در تمییز اصوات گفتاری، حداقل در هر کلمه به تنهایی باعث می شد به او در درک کلمات گفتاری و بهبود رابطه در خانه کمک کند. برای تغییر ارتباط فلوری و فیلیپ، به او گفته شد که از نوشتن بیشتر استفاده کند. این خود به کاهش موانع در ارتباط و تبادل کار آمد و لذت بخش کمک می کرد.

درمان مشکلات درک معنی کلمات

این درمان ممکن است به کاهش مشکلات ناشی از عدم درک کمک کند. یک رویکرد به طور مستقیم به تقویت پردازش داده های ورودی بیمار کمک می کند. دیگری در پی تغییر رفتارهای افرادی است که در محیط پیرامون فرد بیمار قرار دارند.

الف) رویکردهای درمان مستقیم

 ۱) درمان برای تقویت قدرت تمییز دادن اصوات كلمات (موریس، ۱۹۹۶): برخی از مشکلات درک معنی از عدم توانایی در تمیز دادن اصوات ناشی می شوند. چنین افرادی در تمامی تکلیف شنیداری از قبیل تکرار و به خصوص تمییز جفتهای که کمترین تفاوت را باهم دارند از قبیل bat , cat مشکل دارند. بیمارانی که از این مشکل رنج میبرند می توانند از نشانه های بصری از قبیل لب خوانی استفاده کنند. هدف این درمان که به وسیله موریس ارائه گردید تقویت تمییز دادن با استفاده از تکالیف مربوط به جفت ها و نشانه های لب خوانی است. پس از درمان شرکت کننده ها بهبود نشان دادند (برای مثال در تکرار کلمات اما نه در درک مفهوم). یک رویکرد مشابه نیز توسط منتا ارائه گردید اما دوباره نتایج ناامید کننده بود. تا به امروز تمامی مطالعات انجام شده در این زمینه با مشکل همراه بوده و اگر پیشرفتی در تمییز اصوات گفتاری به وجود آمده در درک مفهوم تأثیری نداشته است.

مثال هایی درباره تکالیف درمان برای تمییز اصوات گفتاری

وصل کردن لغات گفتاری به نوشتاری: به بیمار آفازیک یک کلمه نوشته شده نشان داده میشود (برای مثال Car)، درمانگر کلمهای که یا عینا همان کلمه نوشته شده است و یا با کمترین تفاوت (برای مثال Tar) میخواند، بیمار آفازیک باید نشان دهد که آیا کلمه خوانده شده همان کلمه نوشته شده است یا خیر.

به بیمار آفازیک چند کلمه هم قافیه نوشته شده داده میشود. برای مثال ( car, par , tar ) درمانگر یک کلمه را میخواند و بیمار باید آن را در میان کلمات نوشته شده پیدا کند.

وصل کردن اصوات به حروف: به فرد آفازیک یک چند حرف نوشته شده داده میشود. برای مثال T , K , B . درمانگر یک صوت را میخواند و بیمار باید همتای آن را در حروف نوشته شده پیدا کند.

 ۲) درمان برای تقویت پردازش معنایی: به نظر میرسد برخی از مشکلات درک معنی ناشی اختلال معنایی باشد که به وسیله درک معنی ضعیف در گفتار، نوشتار و همچنین مشکلات مشابه در تولید مشخص می شوند.

در این موارد رویکرد معنایی مانند وصل کردن تصاویر به کلمات، طبقه بندی کلمات و تصاویر و تکالیف انجمن كلمات مفید به نظر میرسد. این رویکرد توسط گریسون ارائه گردید. در مرحله بعدی درمان شنیداری و معنایی تلفیق میشوند. برای مثال این بار فرد بیمار باید کلمات خوانده شده را به تصاویر وصل کند.

ب) رویکرد غیرمستقیم در درمان درک مفهوم

هدف درمان های غیرمستقیم آموزش دوستان و خانواده درباره مشکلات فرد آفازیک و کمک به آنها در جهت ارتباط بهتر با بیمار است رویکرد مانتا مثال خوبی برای این مسئله است. فیلیپ درک خواندنی بهتری نسبت به درک شنیداری داشت. علیرغم این مسئله همسرش فلوری به ندرت چیزی برای او مینوشت و اگر هم این کار را می کرد از جملات بلند که فهمیدن آن برای فیلیپ سخت بود استفاده می کرد. درمان چگونگی ساده کردن اطلاعات، استفاده از استراتژیهایی نظیر قطعه قطعه کردن اطلاعات و نوشتن کلمات کلیدی را نشان داد.

درمان مشکلات تولید

یکی از مشکلات رایج، نام فراموشی (آنومی) یا نقص در کلمه یابی است. تحقیق نشان داده اند که کلمه یابی میتواند به دلایل متعددی دچار نقص شده باشد و درمان باید مناسب با هر فرد طراحی شود. یافته مهم دیگر این است که نام فراموشی معمولا در نتیجه مشکلات دسترسی است تا فقدان كلمه. تحقیقات نشان دادهاند که فرد بیمار ممکن است به یک کلمه در یک موقعیت دست پیدا کند اما به همان حکم در موقعیت دیگر نه همچنین بیمار آفازیک میتواند از نشانه ها مانند صدای اول كلمه (نشانه واج شناختی) و یا اطلاعاتی درباره معنی آن (نشانه های معنایی) استفاده کند.

  1. درمان کلمه یابی:

یکی از برنامه های معمول درمان کلمه یابی شامل تمرین مکرر با یک گروه از کلمات است. این کلمات به وسیله ارتباط بینشان انتخاب می شوند. برای مثال این کلمات ممکن است بر اساس علائق خاص و یا اهداف زندگی انتخاب شدند. گروه دوم کلمات که گروه کنترل میباشند ممکن است آزموده شوند اما درمان نمیشوند. محتوای درمان، بیانگر مهارت ها و ضعف های فرد است. برای مثال زمانی از رویکرد معنایی استفاده میشود که به نظر برسد مشکلات معنایی وجود دارد و یا به نظر برسد نشانه های معنایی راه دسترسی به کلمات هستند برنامه باید مداوم باشد حداقل ۲ جلسه در هفته پس از این مرحله نگهداری کلمات به وسیله ارزیابی نامیدن تصویر آزموده میشود بعد از یک مکث این مرحله دوباره برای پی بردن به این موضوع که آیا مطالب یاد داده شده، نگهداری شده اند یا خیر اجرا میگردد.

۲) رویکردهای معنایی:

تکالیف معنایی در پی این هستند که فرد بیمار به معنی کلمات واکنش نشان دهد و بر این فرض استوار هستند که تقویت پردازش معنایی میتواند به راحتتر یافتن کلمات کمک کند. تعداد بسیاری از مطالعات نشان داده اند که انجام مکرر چنین تکالیفی، به تقویت کلمات درمان شده و نگهداری آنها کمک می کند. بیشترین نتایج زمانی حاصل میشود که تکالیف معنایی با شکل کلمه تلفیق شود. فرد آفازیک باید کلمه هدف را ببیند و سپس در باره معنی آن بیندیشد.

مثال هایی از تکالیف معنایی برای کمک به یافتن کلمه:

وصل کردن تصویر به لغت: به بیمار یک تصویر به همراه ۵ کلمه نوشته شده داده میشود (یک کلمه هدف، ۲ کلمه بامعنایی مشابه و ۲ کلمه با شکل مشابه )برای مثال تصویر یک تلویزیون به همراه کلمات تلویزیون، رادیو، کامپیوتر، تلسکوپ و تلفن. فرد بیمار باید کلمه ای را که مربوط به تصویر است انتخاب و آن را بلند بخواند.

سؤالات معنایی: بیمار یک سؤال درباره هر کلمه هدف که مستلزم پاسخ بلی یا خیر است میشنود. برای مثال آیا ماکروویو برای پختن غذا استفاده می شود، آیا ماکروویو برای شستن استفاده میشود؟

انجمنهای معنایی: کلمه هدف در وسط یک کاغذ و در اطراف آن کلمات مربوط و غیر مربوط به کلمه هدف نوشته می شوند، بیمار باید کلمات مرتبط را انتخاب و دلیل این انتخاب را توضیح دهد. برای مثال کلمه هدف: خودرو و کلمات برای انتخاب: پارافین، گاراژ، پایدار، چرخ، مایکروسافت

۳)درمان واج شناختی: درمانهای واج شناختی بر این فرض استوار هستند که خواص واجی یک کلمه راه دستیابی به آن کلمه است. تکالیف شامل نامیدن مکرر کلمه با استفاده از نشانه های واج شناسی است. این نوع درمان ها می توانند دستیابی به کلمات را تقویت و بر نگهداری آنها تأثیر بگذارند.

مثال

گیلیان آفازیای جارگون (سخن نامفهوم) به همراه گفتار غیرقابل درک و مشکلات شدید یافتن کلمه داشت. در درمان او اولویت با صحبت کردن بود. به نظر می رسید مشکلات صحبت کردن او ناشی از اختلال دسترسی واج شناختی باشد. درک او خوب بود و میتوانست با استفاده از نشانه های واج شناسی کلمات را نام ببرد. گیلیان اظهار می کرد که بهبودیهای حاصل میشود اما به سرعت محو می شوند. او در اطلاعات ورودی، مهارت های واج شناختی خوبی داشت. برای مثال میتوانست جفت هایی که فقط در یک حرف باهم تفاوت داشتند مانند ( Pat , Hat ) را از هم تمییز دهد. هدف درمان ساختندانش واجشناسی کلمات بود و اگر موفقیت آمیز بود، تقویت نامیدن نیز انجام می شد.

محرک: ۵ کلمه مربوط به هم انتخاب شدند. همه آن با یکی از ۸ واجی که قبلا انتخاب شدند شروع میشدند. هر کلمه از یک یا دو هجا تشکیل شده بود.

 از ۵۰ کلمه کنترل که درمان نمیشدند نیز استفاده گردید.

مواد: تصاویر کلمات درمان و یک جدول که آن ۸ واج آغازین در آن نوشته شده بودند.

تکلیف (۱) ساختار هجایی: درمانگر کلمه هدف را می خواند و گیلیان باید با اشاره کردن به اعدادی روی یک کاغذ نوشته شده بود نشان میداد که کلمه موردنظر و از یک یا دو هجا ساخته شده است. به گیلیان یک تصویر هدف نشان داده میشد، او باید به نام آن فکر می کرد و نشان میداد که آن کلمه از چند هجا ساخته شده است

تکلیف (۲) واجهای آغازین: درمانگر کلمه هدف را میخواند و گیلیان باید واج آغازین آن را در جدول نشان میداد. به گیلیان تصویر هدف داده میشد ،او باید به نام آن فکر می کرد و اولین واج را روی جدول نشان میداد؛ مانند مرحله قبل تصویر هدف نشان داده میشد ولی این بار از او خواسته می شد که نام آن را بگوید.

نتیجه: گیلیان هم در گروه کلمات درمان شده و هم در گروه کنترل پیشرفت داد و به خوبی هم آنها را نگهداری کرد. بقیه تکالیف زبانی ای که به درمان مربوط نمیشدند بدون تغییر باقی ماندند.

۴) درمان تقویت: در درمان ممکن است از مهارت های سالم برای دستیابی به کلمات استفاده شود یک مثال خوب توسط نیکلز ارائه گردید.

TC مشکلات شدیدی هم در رابطه با نامیدن و هم بلند خواندن داشت، اگرچه نوشتن او بهتر بود. درمان به او در وصل کردن صدا به حروف کمک کرد. برای مثال او یاد گرفت حرف  tرا با صدای /t/ همراه کند. همچنین به او برای نامیدن اشیاء کمک شد، به این صورت که او میبایست نام نوشته شده ی شیء را تجسم کند، سپس درباره حرف اول آن فکر کند و آن را به صدا تبدیل کند و به این ترتیب به خود نشانه واج شناختی میداد. پس از درمان، نامیدن گفتاری TC به خوبی نامیدن نوشتاری او شد.

۵) درمانهایی برای جبران مشکلات تولید گفتار: برخی از بیماران ممکن است قادر به تقویت کلمه یابی خود نباشند و حتی زمانی که درمان مؤثر واقع میشود اغلب فقط کلمه درمان شده تقویت می شوند.

بنابراین درمان باید استراتژیهایی برای جبران مشکلات کلمه یابی ایجاد کند. یکی از این استراتژی ها نوشتن است که به طور موفقیت آمیزی در مورد بیماران آفازیک شدید نیز بکار رفته است. هنگامی که نوشتن بیشتر از صحبت کردن مختل شده استراتژی های غیر کلامی مانند حرکات بدنی و نقاشی کردن مفید به نظر می رسد. یک رویکرد ارتباط کل» است

در این رویکرد از بیمار آفازیک خواسته میشود با استفاده از هر روشی از قبیل صحبت کردن، نوشتن، نقاشی کردن، حالتهای چهره و حرکات بدنی ارتباط برقرار کند.

 

منبع
روان بنه
نمایش بیشتر

ریحانه نصر اصفهانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: