ترس در کودک

کابوس دیدن کودک در خواب

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

برخلاف وحشت‌های شبانه، می‌توانند هم برای کودکان و هم برای والدین آنها بسیار وحشت‌زا باشند و اغلب ناشی از احساس ناامنی، اضطراب، ترس یا نگرانی هستند. این حالات واکنش‌های شایع و طبیعی ترس، نسبت به رویاهای ترسناک، هستند که معمولا در حدود سه سالگی آغاز می‌شوند و اوج آنها بین چهار تا شش سالگی است. دختران تا حدی دیرتر از پسران به آن دچار می‌شوند. براساس مطالعاتی که در سال ۱۹۵۹ توسط لاپوز و مانک انجام شده است، بیست و هشت درصد کودکان شش تا دوازده ساله کابوس‌های شبانه دارند. در حدود ده سالگی، دفعات این خواب‌های بد زیاد می‌شود و سپس مجددا افت می‌کند.

کابوس‌ها از جهات دیگری نیز با وحشت‌های شبانه تفاوت دارند: کودک ممکن است عرق کند، جیغ بکشد و نفس نفس بزند؛ در چنین حالتی می‌توان سریعا او را از خواب بیدار کرد، و معمولا دست کم تا حدی، خوابی که دیده است را به یاد خواهد آورد. کابوس‌ها می‌توانند در اثر بیماری یا درد، هیجان بیش از حد، ترس، اضطراب، برنامه‌های خشن تلویزیون و یا کم توجهی والدین نسبت به کودک ایجاد شود. با این که معمولا کودک نمی‌تواند دقیقا بگوید چه چیزی او را آزار می‌دهد، شما می‌توانید از روی رفتار او و گفتگو با او، سرنخ‌هایی به دست آورید. علت هر چه باشد، این امر صحت دارد که کودکان مضطرب، نگران و یا کودکانی که احساس ناامنی می‌کنند، بیشتر کابوس می‌بینند.

کودک را آرام کنید و به او اطمینان خاطر بدهید

معمولا بیشترین کاری که والدین می‌توانند برای کودکانی که دچار کابوس می‌شوند انجام دهند، این است که او را بیدار و آرام کنند و به او اطمینان خاطر بدهند که همه چیز «امن و امان است». کودک را در آغوش بگیرید و نوازش کنید ولی زیاد در مورد کابوس حرف نزنید و مسأله را بزرگ نکنید؛ زیرا ممکن است یاد بگیرد با استفاده از این روش جلب توجه کند. همچنین مهم نیست که در این هنگام، درباره موضوع کابوس صحبت کنید.

از هیجان بیش از حد جلوگیری کنید

تمام کودکان باید قبل از خواب آرام بگیرند و بنابراین خوب است که قبل از خواب به کودکان اجازه تماشای برنامه‌های تحریک‌آمیز یا ترسناک تلویزیونی را ندهیم، برای آنها داستان‌های ترسناک تعریف نکنیم و یا این که به آنها اجازه فعالیت بدنی زیاد را ندهیم. با این که تحقیقات، ارتباط بین تلویزیون و کابوس‌های شبانه را ثابت نکرده است، اما تجربه بسیاری از والدینی که ما می‌شناسیم نشان می‌دهد که محدود کردن تماشای برنامه‌های تلویزیون، در این مورد موثر واقع می‌شود.

گاهی مشاهده می‌شود کودک آنقدر پای تلویزیون می‌نشیند که نه‌تنها دچار یک سری مریضی‌ها می‌شود، بلکه باعث می‌شود که کودک کم‌تحرک شده و یا تنبل بار بیاید. گاهی اوقات خود والدین معترض هستند و به این نکته اشاره می‌کنند که کودکشان خیلی کُندرو است و ضعیف عمل می‌کند که باید در این مواقع به آنها بگوییم که علت اصلی این مشکلات، خود آنها هستند که چنین حمایت‌هایی از کودکان خود می‌کنند و آنها را ضعیف بار می‌آورند.

در مورد مشکلات، ترس‌ها و نگرانی‌های کودک با او گفتگو کنید

ب استفاده از نکاتی که از حرف‌ها و پاسخ‌های کودک در می‌یابید، سعی کنید زمینه‌های اصلی ناراحتی کودک را پیدا کنید در جریان روز درمورد کابوس‌های کودک با او صحبت کنید و بکوشید ترس‌ها و نگرانی‌های او را از بین ببرید. همچنین دور اندیش باشید و سعی کنید به تدریج کودک را برای حوادث رنج‌آور آماده کنید. مثلا می‌توانید او را بعد از یک سفر و یا تعطیلات، به مهدکودک ببرید؛ تا رفتن به مهدکودک برای او کمتر تنش‌زا شود. معمولا ترس‌های کودکان به دلیل بی‌اطلاعی آنهاست.

در مورد کابوس‌های تکراری، وارد عمل شوید

اگر کودک یک کابوس را مرتبا می‌بیند، ممکن است از مسأله خاصی رنج می‌برد. او را تشویق کنید در مورد کابوس‌ها صحبت کند و در روشنایی روز آن را به صورت یک تاتر ـ که البته پایان خوشی دارد ـ نمایش دهید.

تدابیری به آنها بیاموزید

در مورد کودکان بزرگ‌تر، این احساس که وسیله‌ای برای دفاع در مقابل کابوس‌ها دارند، اغلب مفید واقع می‌شود. کودک خردسالی را می‌شناختیم که همیشه زره‌اش را با خودش به رختخواب می‌برد تا در مقابل اژدها و غول‌ها محافظت شود. کودک دیگری با روشن گذاشتن یک چراغ رنگی احساس امنیت می‌کرد. شلی، دختر هشت ساله‌ای بود که وقتی با دعای ویژه‌ای از خدا می‌خواست که از او در مقابل شیرها و ببرها محافظت کند، خواب‌های ترسناک کمتری می‌دید.

مشکلات هر روزه

رفتارهای آزار دهنده‌ای از کودکان که همه روزه تکرار می‌شود و نیازمند توجه مداوم و برخورد سنجیده است، والدین را بیش از رفتارهای دیگر کودک خسته می‌کند. نه تنها خود این رفتارها شما را از کوره در می‌برد، بلکه روز را نیز با احساس ناراحتی در مورد این که رابطه خوبی بین شما و کودکتان برقرار نیست، به پایان می‌برید.

خبر خوبی که برای شما داریم این است که راه حل‌های مناسبی برای این مشکلات روزمره آزار دهنده وجود دارد. با این که غلبه کردن بر آنها نیازمند زمان، بردباری و کار دراز مدت است، تلاش‌های شما برای تمام اعضاء خانواده مفید واقع خواهد افتاد.

در اینجا تعدادی از رفتارهای غیر قابل قبول کودکان را که در خانه‌ها معمول است، مورد بحث قرار می‌دهیم و سپس راه‌هایی را که می‌توانید با استفاده از آنها بر این مشکلات غلبه کنید، ارائه می‌دهیم.

کودک در کارهای منزل کمک نمی‌کند

معمولا در نظر والدین، کارهای منزل کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می‌گیرند. ولی در نظر کودکان این کارها بسیار مشکل و ناخوشایند هستند که هر وقت که دوست دارند کار دیگری انجام دهند، به آنها واگذار می‌شود. با آن که انجام این کارها معمولا اهمیت چندانی ندارد، اما غالبا با بحث و جدل‌های طولانی همراه است.

صرف‌نظر از این که این کارها چقدر بی‌اهمیت باشد، می‌تواند به ویژه در هنگامی که انجام آنها مستلزم یادآوری‌های مکرر و بحث طولانی باشد، آرامش منزل را برهم بریزد.

ما بر این باوریم که هر کس در خانواده باید مسئولیت کارهایی را که برای تداوم یک زندگی شایسته لازم است، برعهده بگیرد؛ به ویژه در خانواده‌هایی که پدر و مادر ـ هر دو ـ شاغل‌اند و یا این که تنها یکی از والدین در خانه زندگی می‌کند. اگر این امور از آغاز، به صورت یک قانون نانوشته ـ ولی لازم‌الاجرا ـ درآید، کودکان می‌آموزند که کمک در خانه جزیی از کارهای روزمره آنهاست. البته ما فکر نمی‌کنیم که باید انبوهی از کارهای منزل را بر دوش کودکان گذاشت؛ بلکه انجام چند مسئولیت کوچک توسط کودک، هم کار شما را سبک‌تر می‌کند و هم این که مقوله همکاری را به کودک می‌آموزد.

یکی از شکایات عمده والدینی که به ما مراجعه می‌کنند، این است که کودکان آنها «بی‌مسئولیت» هستند. کارهایی را که بر دوش آنها گذاشته می‌شود، انجام نمی‌دهند و یا این که بدون چند بار تذکر و بحث‌های پیاپی به این کارها نمی‌پردازند و خلاصه این که نافرمان، گستاخ و سرکش هستند. و یا این که به سادگی «یادشان می‌رود» کارهایی که به آنها محول شده انجام دهند.

والدین دیگر می‌پرسند که چطور می‌توانند احساس مسئولیت را در کودکان خود برانگیزند. چیزی که باید به خاطر داشته باشیم این است که مسئولیت پذیرفتن، مستلزم توانایی انجام کار است. در بیشتر موارد، تنها هنگامی عادلانه است که انجام کاری را از کودک بخواهیم که او قادر به انجام آن باشد. پیشنهادهای ما در این زمینه از این قرارند:

زود شروع کنید

حتی خردسال‌ترین کودکان نیز می‌توانند یاد بگیرند که مسئول باشند. در مورد کودکان خردسال و این که کودک قادر به انجام چه کاری است، مرحله رشد او را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، کودکان نوپا دوست دارند چیزها را از روی زمین بردارند. بنابراین، از این انرژی استفاده کنید و کودک را وادارید که لباس‌های کثیف خود را در سبد لباس‌شویی بریزد، لباس‌های تمیز را در کشو بریزد و اسباب بازی‌های خود را سر جایشان بگذارند. کودکان خردسال دوست دارند که به پدر و مادرشان کمک کنند و اگر شما به آنها اجازه دهید، می‌توانند به جای این که مزاحم شما باشند، واقعا به شما کمک کنند. با این کار هم آنها را مشغول نگه می‌دارید و هم این که به آنها مسئولیت‌پذیری را یاد می‌دهید.

هنگامی که «لین» سه ساله و بسیار کوچک بود، دوست داشت آشغال‌ها را از روی زمین بردارد و آنها را در سطل آشغال بیندازد. این کار برای یک کودک نوپا که معمولا می‌تواند شیء کوچکی را در فاصله چند متری تشخیص دهد، کار مناسبی است. هنگامی که «لین» بزرگ‌تر و بلندقدتر شد، همیشه از این که اشیاء را از کشوها بیرون بیاورد، خرسند می‌شد و هنگامی که چهار ساله بود می‌توانست ظروف نقره را انتخاب کند و درست مانند یک فرد بالغ میز را بچیند. این اولین وظیفه واقعی او در خانه بود، ولی آن را کار تلقی نمی‌کرد؛ برای او این کار، نشانه رشد و جزء طبیعی زندگی او در خانه بود.

با بزرگ‌تر شدن کودک، وظایف او را تغییر دهید

کارها باید متناسب با سن و توانایی کودک باشند، پس به جاست که با رشد کودک کارها را تغییر دهید. به ویژه هنگامی که بیشتر از یک کودک در منزل دارید. به این ترتیب، یکی از کودکان نمی‌تواند بگوید: «چرا مارک نباید آن کار را انجام دهد و من باید انجام دهم؟». مارک آن کار را در حال حاضر انجام نمی‌دهد، ولی یا قبلا آن را انجام می‌داده است و یا این که بعدا آن را انجام خواهد داد. هنگامی که وظایف تغییر کند، کودکان منتظر مسئولیت‌های جدید خواهند شد. یکبار پدری به کودکش گفت: «تو هنوز آن قدر بزرگ نشده‌ای که به کوچه بروی و روزنامه بخری، ولی یک روز خواهی توانست.» کودک مرتب از پدرش می‌پرسید که آیا به اندازه کافی برای این کار بزرگ شده است یا نه و هنگامی که نهایتا به آن اندازه بزرگ شد، وظیفه جدیدش را کاملا مسرت‌بخش یافت.

به کودک یاد دهید که چطور کارها را انجام دهد

فرض نکنید که یک کودک، می‌داند که چطور کاری را که شما از او خواسته‌اید، انجام دهد. همیشه دقیقا چیزی را که انتظار دارید مشخص کنید، به او نشان دهید که چطور آن را انجام دهد و پیشرفت او را در انجام کار از ابتدا زیر نظر بگیرید. دقیقا به او بگویید که چه مواقعی یک کار بخصوص باید آغاز شود و چه زمانی باید پایان یابد. به عنوان مثال، مرتب کردن رختخواب را در نظر بگیرید: هیچ کس به‌طور مادرزاد نمی‌تواند آن‌طور که شما رختخواب‌ها را مرتب می‌کنید، رختخواب‌ها را مرتب کند. به کودک نشان دهید که چطور آن را انجام دهد و سپس پیشرفت‌ها و تلاش‌های کودک را به اندازه کافی تحسین و تشویق کنید.

از کودک انتظار بیش از حد نداشته باشید و همچنین کار کم را نیز نپذیرید

سعی کنید که انتظاراتتان را با سن کودک و مرحله رشد او تطبیق دهید. هنگامی که «لین» در ابتدا شروع به چیدن میز کرد، جالب بود که او در جلو هر صندلی یک قاشق یا چنگال می‌گذاشت. البته گاهی تمام قاشق‌ها و یا چنگال‌ها برای یک نفر گذاشته می‌شد. به تدریج او با تقلید از پدر و مادرش یاد گرفت که کدام‌یک از وسایل را کنار بگذارد و وسایل را کجای میز بچیند. در آخر، وظیفه او این شد که به تنهایی میز را برای هر وعده غذا بچیند.

یک کودک سه ساله می‌تواند آشغال‌ها را در سطل اتاقش بریزد، ولی مسلما نمی‌تواند تمام زباله‌ها را جمع کند و آنها را از پله‌ها پایین ببرد. شما توانایی‌های کودکتان را می‌شناسید. ولی اگر به کودک نوپای خود اجازه کمک ندهید، توانایی‌های او را دست کم گرفته‌اید.

کارها را زیر نظر بگیرید

بسیاری از والدین مرتکب این اشتباه بزرگ می‌شوند که از آغاز انتظار دارند که کودک بدون نظارت یا کمک، کارها را به‌طور صحیح انجام دهد. هنگامی که کودک در حال یادگیری کار جدید است، وظیفه شما تنها این نیست که به او یاد بدهید چطور آن را انجام دهد، بلکه باید تا هنگامی که کار را تمام نکرده است، او را زیر نظر بگیرید. تا هنگامی که یک کار به صورت عادت تثبیت شده درنیامده است، از او انتظار نداشته باشید که وقتی شما در منزل نیستید، آن کار را انجام دهد.

به کودک کمک و یادآوری کنید. هنگامی که کودکان در حال انجام کاری هستند، حضور داشته باشید. آنها نیاز به کمک، تحسین و یادآوری دارند؛ چه هنگامی که اسباب بازی‌ها را جمع می‌کنند و چه هنگامی که لباس‌ها را در سبد لباس‌شویی می‌ریزند. کودکان چهار ساله ممکن است یاد گرفته باشند که میز را بچینند، ولی به یادآوری نیاز دارند که چه موقع آن را انجام دهند. حتی کودکان دوازده ساله نیز هرازگاهی نیاز به یادآوری دارند.

کودک را راهنمایی کنید. با انتخاب یک زمان خاص در روز یا راهنماهای طبیعی دیگر ـ مانند پایان کار مشخصی، نظیر تمام شدن غذا، به کودک کمک کنید تا بفهمد زمان انجام دادن وظایف فرا رسیده است یا نه. اگر کودکی وظیفه‌اش این است که میز را تمیز کند، پایان یافتن شام می‌تواند یک علامت طبیعی برای رسیدن زمان انجام آن باشد. یا این که اگر وظیفه کودک چیدن میز صبحانه است، کودک باید بداند که زمان انجام آن درست هنگامی است که صبح‌ها لباس پوشیدنش را تمام کرده است. اگر بیرون بردن آشغال‌ها وظیفه کودک است، بنابراین می‌داند که وقتی شام تمام شد، باید آشغال‌ها را جمع کند و بیرون ببرد.

همین حالا مسئولیت را بر دوش کودک بگذارید

با بزرگ شدن و تواناتر شدن کودک، به تدریج مسئولیت انجام کارها را بر عهده او بگذارید.

وظایف را در جدولی بنویسید و دیگر یادآوری نکنید. جدولی تنظیم کنید که به کودک بگوید چه زمانی باید کارش را انجام دهد (می‌توانید این جدول را با یک جدول جایزه همراه کنید). سپس جدول را جایی نصب کنید که کودک بتواند آن را ببیند. اگر وظیفه کودک بیرون بردن سطل زباله است، جدول را می‌توانید پشت در نصب کنید تا هنگامی که کودک بیرون می‌رود، بتواند آن را ببیند.

بازرسی کنید. هنگامی که مطمئن شدید کودک می‌داند که چطور باید کار را انجام دهد، به او بگویید دیگر تا زمان بازرسی در مورد آن چیزی نخواهید گفت. جک را در نظر بگیرید: وظایف شبانه او این است که بعد از شام میز را پاک کند و بشقاب‌ها را از داخل ماشین ظرفشویی بیرون بیاورد. با او توافق کرده‌اید که دیگر وظایفش را به او یادآوری نخواهید کرد. با این حال، دو ساعت بعد از شام، بازرسی خواهید کرد که آیا کارش را انجام داده است یا نه. در مورد جنی که وظیفه دارد هر هفته اتاقش را تمیز کند، وسایل روی میز را جمع کند و کمدش را مرتب کند، به او بگویید که تمام هفته چیزی به او نخواهید گفت، ولی ظهر روزهای شنبه همه این‌ها را بازرسی خواهید کرد.

بازرسی را با یادآوری همراه کنید. بعضی از کودکان ترجیح می‌دهند که در مورد وظایفشان به انها یادآوری شود و توصیه ما به والدین چنین کودکانی این است که با یادآوری در زمان‌های مشخص و محدودی، توافق کنند. پیشنهاد ما این است که از کودک سوال کنند چه طرز یادآوری به آنها بیشتر کمک می‌کند. وظیفه اسکات این است که ماشین را جارو بکشد. او پیشنهاد کرد که مادرش در روزهای آخر هفته به او بگوید چه زمانی دوست دارد که این کار را انجام دهد و این به منزله یادآوری باشد. یا این که مثلا قبل از شام مادر هنری او را یکبار صدا می‌کند تا میز را بچیند.

کار کودک را به کمک پیامدها پیگیری کنید

هنگامی که کودک با موفقیت وظایفش را انجام داد، از پیامدهای مثبت می‌توان به عنوان تقویت کننده رفتار کودک استفاده کرد.

کاری را که خوب انجام شده است، تحسین کنید. طبیعی‌ترین نتیجه کاری که خوب انجام شده است، می‌تواند درک و تحسین خوب کار کردن کودک باشد. هنگامی که کار به خوبی انجام شده است، بگذارید کودک بداند که شما از حاصل کار خرسند هستید و به او بگویید که کار او چقدر فوق‌العاده است. اگر تحسین کودک در حین انجام کار مفیدتر واقع می‌شود، او را هنگام انجام کار تحسین کنید. و اگر کودک از آن دسته کودکانی است که تحسین روی آنها اثری ندارد، روش خود را عوض کنید.

زمانی را به بازی و زمانی را به کار اختصاص دهید. یکی از پیامدهای طبیعی کاری که خوب انجام شده است، می‌تواند کمی سرگرمی باشد. بنابراین، جایزه کودک وظیفه‌شناس خود را این قرار دهید که کاری انجام دهد که از آن لذت می‌برد. بعد از این که سوزان اتاقش را مرتب کرد، می‌تواند تلویزیون تماشا کند. هنگامی که جیمی آشغال‌ها را بیرون برد، می‌تواند بیرون برود و بازی کند. همیشه ثابت قدم باشید و اطمینان حاصل کنید که حتما کاری را انجام داده است و بعد اجازه برنامه سرگرم کننده را به او بدهید.

با جایزه، رفتار کودک را تقویت کنید. ما بارها تکرار کرده‌ایم که تقویت زیادی برای تثبیت یک رفتار جدید، لازم است. این مسأله به ویژه هنگامی اهمیت می‌یابد که شما از کودکان بزرگ‌تر بخواهید مسئولیت‌هایی را قبول کنند که قبلا هرگز انجام نداده‌اند و یا این که قبلا در انجام آن مشکل داشته‌اند. جدول جوایز، که طی آن، کودک با گرفتن نمراتی جایزه مورد نظر خود را می‌گیرد، می‌تواند تاثیری معجزه‌آسا داشته باشد. برای مثال، سارا هیچگاه تا هنگامی که تا حد امکان نق نزده باشد لباس‌هایش را عوض نمی‌کند. نق زدن کودک را در نظر نگیرید. دقیقا برای سارا توضیح دهید که شما انتظار دارید او چه کاری را انجام دهد و چه موقعی آن کار را انجام دهد. جدولی تنظیم کنید و به او بگویید هنگامی که بیست و پنج نمره بیاورد، شلوار جدیدی را که دوست دارد، می‌گیرد. هر بعد از ظهر ساعت هفت، اتاق او را بازرسی کنید. شدیدا او را تحسین کنید و اگر لباس‌هایش را آویزان کرده بود و یا آنها را مرتب کنار گذاشته بود، روی جدول علامت بگذارید. همین‌جا به او یک جایزه کوچک نظیر اجازه تماشای بیشتر تلویزیون یا یک سنجاق سر جدید بدهید و هنگامی که بیست و پنج نمره آورد، شلوار مورد نظرش را برایش بخرید.

چنانچه کودک در انجام وظایفش کوتاهی می‌کند، تدابیر منفی اتخاذ کنید

معمولا والدین عاصی کودکانشان را با گرفتن یک اسباب‌بازی و یا محروم کردن او از چیزی تنبیه می‌کنند. با این حال ما توصیه می‌کنیم برای تغییر رفتار کودک، از «پیامدهای طبیعی منفی» استفاده کنید.

از روش تصحیح بیش از حد استفاده کنید. این روش به ویژه هنگامی مفید است که کودک در به یاد آوردن مشکل دارد.

جوزف معمولا فراموش می‌کند که رختخوابش را مرتب کند. به او بگویید که اگر دوباره فراموش کند، باید در آخر هفته تمام رختخواب‌های خانه را مرتب کند. سپس اطمینان حاصل کنید که این کار را انجام می‌دهد؛ حتی اگر در ابتدا شروع به بداخلاقی کرد. چند بار وقت گذاشتن و تلاش کردن، وظایف را در حافظه کودک جا می‌اندازد و موجب رهایی شما از درگیری‌های روزانه می‌شود.

از پول تو جیبی کودک کم کنید. ما معتقدیم که کودکان در سنین مدرسه باید پول تو جیبی داشته باشند تا بتوانند در موارد لازم مثلا خریدن هدیه از آن استفاده کنند و یا آن را پس‌انداز کنند. این کار به آنها کمک می‌کند تا احترام سالمی نسبت به پول پیدا کنند. فرض کنیم پول تو جیبی کودک شما پانصد تومان در هفته است که می‌تواند شامل پول ناهار و اتوبوس و مقداری که کودک بتواند هر چیزی که خواست با آن بخرد، باشد. چنان‌چه کودک وظایف خود را انجام ندهد در انتهای هفته می‌توانید به ازای هر روزی که وظایفش را انجام نداده است، پنجاه تومان از پول تو جیبی او کم کنید.

پای‌بند باشید. با کودکتان قراری بگذارید و تا آخر به آن پای‌بند بمانید. معمولا چیزی که شما باید به آن فائق بیایید، عادت‌های قدیمی است که قویا هم در شما و هم در کودک جا افتاده است. هنگامی که کودک وظایفش را فراموش می‌کند، آن را به جای او انجام ندهید. اگر کودک همیشه لباس‌هایش را روی زمین می‌اندازد و شما همیشه آنها را جمع می‌کنید، این کودک نیست که باید برای رفتار سهل‌انگارانه شماتت شود، بلکه این شما هستید که به‌طور ضمنی او را تایید می‌کنید.

در عوض به او بگویید که اگر از حالا به بعد آن را فراموش کند، چه نتایجی به بار خواهد آمد. اگر لباس‌هایش روی زمین هستند، او را صدا کنید و به او بگویید که لباس‌هایش را از روی زمین بردارد و یا این که کارهایی را که قبلا در نظر گرفته‌اید، اجرا کنید. در این مورد، پیامد می‌تواند این باشد که پنجاه تومان از پول تو جیبی کودک کم شود و یا این که کودک خودش لباس‌هایش را بشوید؛ زیرا مادر فقط لباس‌های درون سبد را می‌شوید. (که لباس‌های کودک در آن نبوده است)

منبع
مرکزمشاوره
نمایش بیشتر

عظیمی

کارشناس ارشد روان شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: