چگونه به اهداف خود برسیم؟

چگونه موفق باشیم، چگونه پیروز شویم، درآمد بالاتر، مقام بهتر، زندگی شادتر و هزاران تصور خوب ذهنی دیگر برای ما تصویری از موفقیت را ترسیم می نمایند

مسیری را آغاز کرده ایم و اهداف خود را مشخص نموده ایم و بدون واهمه و ترس به س مت موفقیت گام بر میداریم اما اولین در بسته رو به روی ما قد علم می کند و ما دسته کلید خود را به همراه نیاورده ایم. درهای بسیاری در مسیر ما وجود دارند، درهایی که لزوما باز نیستند و ما می بایست برای باز کردن تک تک آنها از کلیدهای خاص خود استفاده کنیم. درهایی که تمام وجود ما را در خود گرفته اند، درهایی به بزرگی عدم اعتماد بنفس، قله های ذهنی، عدم ارتباط موثر، عدم کنترل بر روی احساسات خشم و اضطراب، تصمیم های احساسی و اشتباه، نداشتن مهارت های تصمیم گیری و صدها مهارت مدیریتی دیگر که بر شانه های روانشناسی تکیه زده است

کلمه رمز برای باز شدن این درهای ذهنی در کجا قرار دارد؟ به یاد خاطره ای افتادم. سال ها پیش میزبان انسان فرهیخته ای بودم از کشور ژاپن، پرفسور ماتسوموتو و در گپ و گفتی دوستانه با هم صحبت را آغاز کردیم، از هر گوشه ای س خنی شد تا در نهایت به سوال همیشگی ما ایرانیان که راز پیشرفت کشور ژاپن را کنجکاویم و می خواهیم بدانیم این کشور کوچک جغرافیایی که هم اندازه یکی از استانهای ما می باشد بدون داشتن منابع طبیعی نفت و گاز و حتی خاک حاصلخیز، کشور مجمع الجزایری صخره ای واقع شده بر روی گسل زلزله چرا و چگونه به این حد از پیشرفت و موفقیت در عرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی رسیده است که درآمد یک سال این کشور معادل کل درآمد صادرات نفت ما از زمان کشف نفت در ایران تا به الان می باشد چگونه به این حد از موفقیت و پیروزی رسیده اند

پرفسور ماتسوموتو نگاهی و خنده ای کرد و با تامل و دقت به من گفت که ما پیشرفت خود را مدیون انقلاب در علوم انسانی هستیم! با تعجب به او نگاه کردم و او ادامه داد. انقلای صنعتی در انگلستان با پیدایش ماشین بخار و دستگاه های ریسندگی و تولید انبوه شكل گرفت یعنی انقلاب از علوم تجربی، ریاضی، فیزیک و مکانیک و … راز پیشرفت در انقلاب صنعتی علوم تجربی بود اما راز پیشرفت ما در ژاپن تکیه بر علوم انسانی و انقلاب در علوم انسانی بود. کنجکاوتر شدم و از او طلب مثال کردم. آرام آرام به مانند اکثر ژاپنی ها خونسرد و آرام و شمرده شمرده برای من توضیح داد

او بعنوان مثال گفت:نگاه کن، علم اقتصاد دو مفهوم بنیادی دارد عرضه و تقاضا که هر دو به انسان ها و روابط آنها باز می گردد. عرضه بحث تولید و ارائه خدمات است جایی که کارگر ژاپنی و تولید کنندگان کالا و خدمات در ژاپن در حال ارائه و عرضه محصولات و خدمات خود به دیگران در تمامی دنیا می باشند. ما با کمک از علوم انسانی و در راس آن روانشناسی و مدیریت کاری کرده ایم که یک کارگر ژاپنی بیشترین بهره وری و راندمان کاری را در دنیای امروز داشته باشد. با هفت ساعت و چهل و پنج دقیقه کار مفید از هشت ساعت کار و این یعنی معجزه ژاپن در عرضه و تولید

در قسمت تقاضا هم بازارهای مختلف در دنیای امروز بر اساس سلائق، نتایج و تشخیص های خود انتخاب می نمایند و ایجاد تقاضا و در نهایت چرخش گردونه اقتصاد را باعث می گردند. باز هم در اینجا با استفاده از علم روانشناسی تاثیری شگرف بر ذهن بازار تقاضا ایجاد کرده ایم که جنس ژاپنی بی هیچ رقیبی در پارک اجناس با کیفیت در جهان بدرخشد و مصرف کنندگان با اطمینان کامل از کیفیت و وجدان کاری ژاپنی ها نسبت به خرید جنس ژاپنی اقدام نمایند و این است معجزه ژاپن در هزاره سوم

انقلاب در علوم انسانی کلید گمشده برای باز کردن درهای موفقیت موسسه هاست. ازین زاویه هم نگاه کنیم و قدری بیاندیشیم، شاید راههای بسیاری برای رسیدن به موفقیت وجود دارند. امتحان کنید و از علم عالمان استفاده کنیم.