نقش والدین در رشد ذهنی کودک
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
ذهن انسان درست از همان لحظه تولد فعال است. پس از متولد شدن، یک کودک شروع به انتخاب کردن میکند و به سازماندهی تجاربش میپردازد. همیشه وقتی کودک بیدار است، به آنچه در اطرافش اتفاق میافتد، پاسخ میدهد و کاری میکند تا بتواند به بهترین نحو با اطلاعاتی که دریافت میکند، کنار بیاید.
بدون شک یکی از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت فرد پایهریزی شده و شکل میگیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین طفولیت فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را دربرگیرد. کیفیت روابط والدین بهخصوص رابطه مادر و کودک نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شخصیت و عملکرد اجتماعی و شناختی و نیز بهداشت روان کودک در آینده داشته و تأثیر طولانیمدت آن بر رشد و تکامل کودک به اثبات رسیده است (میسمر و همکاران، ۲۰۰۷).
نوزادان ذهنهای فعال و جستجوگری دارند
در ماههای اولیه بعد از تولد، کودک دارای تواناییهای ذهنی منحصر به خود است. هوش کودک مجموعهای از تواناییهای شناختی، عاطفی و حتی جسمانی را شامل میشود. جهت تقویت هوش کودک و رشد این مهارتهای ذهنی، کودکان نیاز به برقراری ارتباط و شناخت محیط دارند. کودکان ذهن فعالی دارند و دائماً در حال بررسی محیط پیرامون خود هستند. آنها به بعضی از دیدنیها و شنیدنیهای اطراف توجه میکنند و بعضی دیگر را فراموش میکنند و بعضی از آنها را به حافظه خود میسپارند. یک کودک از همان بدو تولد برای آموختن تقلا میکند و مدام روشهای مختلف برای عملی کردن کاری را امتحان میکند و نتایج آنها را ارزشیابی میکند، گرچه (از نظر یک بزرگسال) او هنوز خیلی نسبت به آنچه انجام میدهد، آگاهی ندارد و کشف دنیا برای او کاری پیچیده و بغرنج است.
نقش والدین در رشد ذهنی کودکان
برای رشد روانی کودکان، حتی کودکانی که از نظر جسمی آسیبپذیر هستند، این امر خیلی اهمیت دارد که با والدین تماس فیزیکی داشته باشند؛ یعنی از همان روزهای اول که کودک هنوز در بیمارستان است، بد نیست که مادر کودکش را نوازش کند و با او صحبت کند چون این کارها برای رشد ذهنی بهتر کودک مؤثر است. بهتر است والدین در هفتههای اول زندگی، خود را در مقابل فعالیتهای جستجوگر کودکشان حساس کنند. بخشی از این حساسیت والدین باید صرف شناخت توانایی کودکشان شود.
کودک از لحظه تولد هشیار است، پس او را ترغیب کنید تا حس کنجکاوی خود را بیشتر کند؛ مثلاً با نگه داشتن صورتتان یا اشیاء روشن درست در مقابل چشمانش کاری کنید که او بتواند آنها را ببیند و با انگشتانش لمس کند. در نتیجه، از این احساس خود چیزهای زیادی میآموزد.
از نظر روانشناسی مهمترین فایده والدین برای کودکشان این است که بیش از حد و به صورتی عاشقانه و با گشادهدستی او را بغل کنند و نوازش کنند. باید بیشتر مواقع کودکشان را راحت نگه دارند تا بتواند از نظر بصری اطراف خود را خوب ببیند. این کار به بچه اطمینان میبخشد که او باید احساس امنیت خود را تقویت کند و این احساس امنیت میتواند مبنای آموزشها و کشفیات بیشتر او باشد و بعد از آن زیربنای اعتماد به نفس او خواهد شد. البته نباید بچههای کوچک را با بغل کردن بیش از حد لوس و ننر کرد یا آنها را بغلی بار آورد.
تماسهای فیزیکی و جسمی نزدیک و صمیمی، شناخت مادر و کودک از یکدیگر را بیشتر و آسانتر کند. وقتی مادر کودکش را نزدیک خود نگه میدارد و مدام به او نگاه میکند، در نتیجه او در موقعیت خوبی قرار گرفته تا به اولین علامتهای کودکش در هر زمینه پاسخ دهد و هر چه مادر سریعتر پاسخ دهد، کودک آموزشهای جدیدی را به خاطر میسپارد. این امر موجب تقویت حافظه کودک میشود. بچهها در به یاد آوردن آنچه قبلاً انجام دادهاند، ضعیف هستند، پس این کار مادر است که به علامتهای مشابه پاسخی درست دهد و این برای هر دوی آنها بهتر است که در لحظه نیاز، مادر نزدیک کودک باشد.
در وجود کودکان، این یک نیاز اساسی است که از همان اول رابطهای نزدیک و صمیمی با مادرشان داشته باشند. به نظر میآید آنها از کنار یک نفر بودن راضی و خوشحالند البته با دیگران هم کنار میآیند. آنها به فرصتی نیاز دارند که دنیای اطراف خود را با ارتباطاتشان دریابند؛ مخصوصاً به وسیله حرف زدن و ارتباط کلامی پیدا کردن. این مرحلهای است که پایههای ادراک و یادگیری زمانی گذاشته میشود.
آگاهی و رعایت موارد ذیل توسط والدین میتواند در برانگیختگی و رشد ذهنی کودکان مؤثر باشد:
ـ در مقابل هر آنچه مورد علاقه او است، حساس باشید؛ مثلاً اگر او به موهای شما یا صداهای عجیب و غریب که از خودتان میسازید، حساسیت نشان میدهد، او را ترغیب کنید تا با این چیزها بیشتر درگیر باشد.
ـ روی تختش تقریباً با فاصله بیست سانتیمتری آینهای قرار دهید (البته به صورتی کاملاً امن) تا بتواند حرکات و واکنشهای خود را ببیند. همچنین اگر صورتتان را روی صورتش یا شکمش فشار دهید، حتماً خیلی خوشحال میشود.
ـ روی تختش یا کنار آن اشیاء زیادی قرار ندهید؛ بیش از حد غنی کردن هم او را بیتفاوت میکند.
ـ به آغون گفتنها و گریههای او گوش دهید و فوراً به آنها پاسخ دهید.
ـ اسباب بازیهای متحرک بالای تخت یا کالسکهاش آویزان کنید، به طوری که بتواند به آنها دست یا ضربه بزند و تکان خوردن آنها را ببیند. همچنین ارتباط دست با چشم را بیاموزد. البته اوایل او نمیتواند به آنها چنگ بزند چون این کار برای او خیلی سخت است.
ـ اسباب بازیهایی در اختیار کودکتان قرار دهید که با افتادن و ضربه خوردن صدمه نبینند. البته نباید این اسباب بازیها آن قدر کوچک باشند که بتواند آنها را در دهانش بگذارد و قورت دهد.
ـ سعی کنید اسباب بازی متحرکی به پایین تختش ببندید مثل یک تکه ابر که به شکل صورتی بزرگ با بدنی کوچک بریده شده است.