نشانه ها و درمان اختلال وسواس فکری عملی
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
يكي از اختلالاتی كه انديشه جامعه امروزي ما را سخت درگير خود كرده است،بيماري وسواس مي باشد. امروزه،افراد زيادي با اين مشكل دست و پنجه نرم ميكنند و نه تنها با خود، بلكه با اطرافيان خود نيز درگيريهايي پيدا كردهاند. شخص وسواس،هميشه خود را از ديگران برتر، بهتر و پاكيزهتر ميبيند و همين، موجب دلگيري و رنجش اطرافيان ميشود. وسواس انواع گوناگوني دارد: وسواس فكري، عملي، ترس، الزام بايد بدانيم، همان طور كه شستشوهاي بيش از اندازه، پيامدهاي تلخ و ناگواري را به دنبال دارد،وسواس فكري هم با پريشان فكري ها و ناآراميهايي كه زائيده پندارهاي غلط شخص بد فكر ميباشد، در نشست و برخاستها و روابط اجتماعي، موجب اختلافهاي دامنه داري ميشود كه همه را در آتش سوزان خود ميسوزاند و خاكستر ميكند..
تعریف اختلال وسواس
اختلال وسواس (OCD) یک اختلال عصبی است که توسط فکرها و ترسهای غیرمنطقی شما را به تکرار بعضی از رفتارها وا میدارد. افراد مبتلا به اختلال وسواس از ترس آلوده و یا نجس شدن، به کارهای اجباری مثلا شستن بیش از حد دستها رو میآورند، تاحدیکه پوست دستهایشان خشک شده و ترک بردارد. این افراد برغم اینکه تلاش میکنند تا فکرهای وسواسی را از خود دور کنند، اما این افکار دائما در سرشان تکرار میشود، و این مشکل آنها را داخل چرخه ناراحت کننده، افکار وسواسی و کارهای اجباری برای راحت شدن از آن افکار میاندازد.
- نشانه های اختلال وسواسی فکری- عملی
- رخداد تکراری یک فکر/یا عمل وسواسی
- نشانه های رفتاری معتبر افکار و اعمال وسواسی همراه
- شکایت و نشانه ها حداقل با نگرانی متوسط و آسیب کارکردی(یعنی، در حوزه های اجتماعی، شغلی و تحصیلی)همراه است.
وجود سه شاخص کلیدی:
تجربه اجبارهای ذهنی
گزارش مقاومت درونی
وجود بینش یا آگاهی متناسب با سن
چندین ملاک روشن برای افکار وسواسی وجود دارد:
عقاید، افکار، تکانه ها، یا تصاویر ذهنی عودکننده و پایدار که دست کم در ابتدا مزاحم و بی معنی اند؛ مثلا پدر یا مادری که تکانه های تکراری کشتن کودک مورد علاقه خود را دارد، شخص مذهبی که دارای افکار عودکننده کفرآمیز است.
شخص تلاش میکند چنین افکار یا تکانه هایی را انکار کند یا واپس زند، یا آنها را از طریق افکار یا اعمال دیگر مانع شود.
شخص تشخیص میدهد که وسواسها محصول ذهن او هستند، و از خارج به او تحمیل نشده اند(همچون در کاشتن فکر).
- چرخه وسواس چیست؟
هرچند که ابتلا به اختلال وسواس جبری نشانه ها و عوامل متفاوتی در افراد دارد اما بیشتر افراد دچار چرخه زیر میشوند:
- وسواس: ذهن شما غرق در یک فکر، ترس و یا نگرانی وسواسی میشود، مانند اینکه دستتان نجس شده است.
- نگرانی: وسواس مرحله قبل باعث برانگیختن احساس اضطراب و پریشانی میشود.
- اجبار: شما از الگویی اجباری برای کاهش اضطراب و پریشانی خود استفاده میکنید، مانند شستن و آب کشیدن چندباره دستها.
- آسودگی موقتی: رفتار اجباری باعث تسکین و فراقتی موقت از اضطراب شده، اما وسواس و اضطراب دوباره برمیگردند و باعث شروع چرخه میشوند.
علل اختلال وسواس
فرد وسواسی به تدریج یاد گرفته است که با استفاده از مکانیسم های دفاعی میزان اضطراب خودش را کاهش دهد. این عامل روانی -اجتماعی” یادگیری شرطی” نامیده می شود.
پدران و مادران کمال طلب که بیش از حد توان، از فرزندشان توقع دارند، به تدریج سبب می شوند که فرزندشان دچار وسواس شود. هرچند رفتار وسواسی و رفتارهای بی اختیار غالباً با یکدیگر همراه اند، اما در پاره ای از موارد رفتارهای بی اختیار با اضطراب توام نیستند.
عوامل بیولوژیکی ( زیستی ) مثل کاهش ترشح هررمون رشد، سابقه ضربه مغزی، بالا بودن میزان ناهنجاری های الکتروانسفالوگرافیدرنوارمغزی مشخص است و بعضی از مشکلات عصبی موجب بروز اختلال وسواس در نوجوانان می شود.
وراثت تا حدی در وسواسی بودن نوجوانانی که بستگان درجه اول آن ها دارای بیمارهای روان رنجوری بوده اند، می تواند نقش داشته باشد. درصد نقش وراثت را دراختلال وسواس بین 4 تا 8 درصد پژوهش کرده اند.
وسواس در دوران نوجوانی
نوجوان وسواسی چه ویژگی هایی دارد؟
نوجوان وسواسی، فردی است که خصوصیات بارز و مشخصی مثل نظم و ترتیب شدید، کمال طلبی و پاکیزگی افراطی و خسیس بودن را از خود بروز می دهد. افکار و اعمال این قبیل نوجوانان تکراری ، دست و پاگیر و کلیشه ای است ونوجوان خودش را ناگزیر از انجام آن ها می داند، مانند امتحان کردن مکرر کلید برق و دستگیره در اتاق یا شستن تکراری یکی از اندام های بدن. در انجام اعمال و افکاروسواسی، نوجوان نسبت به اختلال خود هوشیار و آگاه است، ولی آن را تحمیل شده احساس می کند و خود را در محاصره می داند. وارسی کردن، لمس کردن، افکار آزار دهنده و تکراری معمولاً با اضطراب همراه است.
- تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا
- اتلاف وقت
- عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی
- بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و بهدنبال آن افت تحصیلی)
- خسته شدن ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی
- مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی
- انواع وسواس
وسواس هایى که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطهشان مىکند معمولا بصورتهاى زیر است:
- وسواس فکرى
اندیشه درباره بدن
بدین گونه که بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه مىکند و در صدد بهدست آوردن دارویى جدید براى سلامت بدن است.
رفتار حال یا گذشته
مثلا در این رابطه مىاندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملى مىشود آیا درست مىاندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست است یا ناروا ؟
در رابطه با اعتقادات
زمانى فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرتهاى اعتقادى فراهم مىسازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مىدارد.
اندیشه افراطى
زمانى وسواس در مورد امرى بصورت افراط در قبول یا رد آن استبا اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولى بصورتى است که گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط مىسازد، از آن دفاع و یا آن را طرد مىکند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد، مثلا در رابطه با دارویى عقیدهاى افراطى پیدا مىکند بگونهاى که طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مىداند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجهاى دست نیابد.
- وسواس عملى
وسواس عملى به شکلهاى گوناگون خود را بروز مىدهد که ما به نمونهها و مواردى از آن اشاره مىکنیم :
شستشوى مکرر مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس مىدانند و این بیمارى در نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه جلوه آن در مواردى بصورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مىشود که هیچگونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسی نمونهاش را در منظم کردن دگمه لباس و. . . مىبینیم و وضعیت فرد بگونهاى است که گویى از این امر احساس آرامش مىکند.
شمردن شمردن و شمارشها در مواردى مىتواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نردهها با اصرار بر این که اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن گاهى وسواسها بصورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مىرود و اصرار دارد که تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد.
- وسواس ترس
صورتهاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى – ترس از مرگ – ترس از دفع – ترس از محیط محدود – ترس از امرى خلاف اخلاق – ترس از تحقق آرزو.
- وسواس الزام
در این نوع وسواس نمىتواند خود را از انجام عمل و یا فکرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
- وسواس در چه کسانی بروز می کند؟
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادى افراد نشان مىدهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد مىکند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دورهاى پدید مىآید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى که خود بیمار به ستوه مىآید.
ب) در رابطه باهوش
بررسیهاى علمى نشان دادهاند که وضع هوشى آنها در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسىهایى که داراى هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند بسیار کم هستند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کمهوشى شان شود.
ج) در رابطه با شخصیت و محیط
تجارب نشان دادهاند آنهایى که در زندگى شخصى حساسترند امکان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى که والدینشان معمولا محکومشان مىکنند این بیمارى بیشتر دیده مىشود.
پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند که شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیکى، روابط همگن خویى و محیطى در این امور مؤثرند به همین نظر وسواس در بین دوقلوهاى یکسان بیشتر دیده مىشود تا در دیگران، اگر چه ریشههاى اساسى و کلى این امر کاملا مشهود نیست.
- ریشه هاى خانوادگى وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده که اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابتها، منعها و. . . که ما ذیلا به مواردى از آن اشاره مىکنیم.
الف) وراثت
تحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسیها، این بیمارى را از والدین خود به ارث بردهاند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل شدهاند، انتقال زمینههاى عصبى مىتواند ریشه و عاملى در این راه باشد.
ب) تربیت
در این مورد مباحثى قابل ذکرند که اهم آنها عبارتند از:
- دوران کودکى
اعتقاد گروهى از محققان این است که پنجاه درصد وسواسهاى افراد در سنین جوانى و پس از آن از دوران کودکى پایهگذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژهاى است که در آن کشمکشها و مقاومتها و سرسختىهاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواستههاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
- شیوه تربیت
در پیدایش گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العادهاى را باید قایل شد. بررسیها نشان مىدهد مادران حساس و کمال جو بصورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مىکنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق مىخواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند در این رابطه مقصرند. تربیتخشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
- تحقیر کودک
عدهاى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضهاى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمىخورى. . . و از بابت عدم لیاقتخود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد شنیده و تنبیه شدهاند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.
- ناامنىها
پارهاى از تحقیقات نشان دادهاند برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفتهاى داشته و با ترس و نا امنى همساز بودهاند بعدها به چنین بیمارى دچار شدهاند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشتهاند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مىکوشیدند و سعى داشتهاند که دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریکبینى و موشکافى وارد شوند.
- منعها
گاهى وسواس فردى بزرگسال نشات گرفته از منعهاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیری هاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، معلوم نیست عاقبتخوش و میمونى داشته باشد.
- خانواده افراد وسواسى
بررسیها نشان دادهاند:
اغلب وسواسىها والدین لجوج داشتهاند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجتبسیار نشان مىدادهاند.
ایرادگیر و عیبجو بودهاند اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مىدیدند، آن را به رخ فرزندان مىکشیدند.
خسیس و ممسک بودهاند به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوهاى اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادى کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بودهاند و کودک سعى مىکرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود.
- درمان
بیماری وسواس تا 75 درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین 6 ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد.
براى درمان مىتوان از راه و رسمها و وسایل و ابزارى استفاده کرد که یکى از آنها تغییر محیطى است که بیمار در آن زندگى مىکند.
1– تغییر شرایط زندگى از شیوههاى درمان این است که زندگى بیمار را در محیطى دیگر بکشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى کشاند که در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهاى تجربى نشان مىدهند که در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار و زندگى بهبود کامل حاصل مىشود.
2- ایجاد اشتغال و سرگرمى تطهیرهاى مکرر و دوبارهکارىها بدان خاطر است که بیمار وقت و فرصتى کافى براى انجام آن در خود احساس مىکند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است در حدود امکان سرگرمى او زیادتر گردد تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یکى پس از دیگرى او را وادار خواهد کرد که نسبتبه برخى از امور بىاعتماد گردد، از جمله وسواس.
3- زندگى در جمع فرد وسواسى را باید از گوشهگیرى و تنهایى بیرون کشاند. زندگى در میان جمع خود مىتواند عاملى و سببى براى رفع این حالتباشد. ترتیب دادن مسافرتهاى دسته جمعى که در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدى را در زندگى پذیرا شوند، در تخفیف و حتى درمان این بیمارى مخصوصا در افرا کمرو مؤثر است.
4– تنگ کردن وقت بیش از این هم گفتهایم که گاهى تن دادن به تردیدها ناشى از این است که بیمار خود را در فراخى وقت و فرصتببیند و براى درمان ضرورى است که در مواردى وقت را بر فرد وسواسى تنگ کنند. در چنین مواردى لازم استبا استفاده از متون و شیوههایى او را به کارى مشغول دارید به امر و وظیفهاى او را وادار نمایید تا حدى که وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم کردن عمل و وظیفه کار و برنامه خود را اگرچه نادرست استسریعا انجام دهد. تکرار و مداومت در چنین برنامهاى در مواردى مىتواند بصورت جدى در درمان مؤثر باشد.