مفهوم عزت نفس از دید کارل راجرز روانشناس مشهور
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
آشنایی با مفهوم عزت نفس میتواند نقش موثری در رشد و توسعه فردی ما داشته باشد. برای درک بهتر مفهوم عزت نفس قصد داریم از دیدگاه کارل راجرز به قضیه نگاه کنیم. کال راجرز یکی از بزرگترین روانشناسان انسان گراست که مبنای روش وی پدیدارشناسی است.
پدیدارشناسان بر انگیزه های ناخودآگاه، دیدگاه ذهنی هر فرد و آنچه که در جریان است، تاکید می کنند. به عبارتی پدیدارشناسی بر این اعتقاد است که انسان فقط بر مبنای ادراک خود از اشیا و براساس تصوری که از آن ها دارد، رفتار خواهد کرد. روش درمانی راجرز نیز روش “مراجع مدار” است که هسته مرکزی شخصیت به نظر راجرز “خود فرد” است و مفاهیم دیگر پیرامون آن قرار می گیرند.
در حقیقت میتوان گفت مهمترین مفهوم مطرح شده در نظریه راجرز “خویشتن” است که دربرگیرنده تمام افکار، ادراک و ارزش هایی است که منِ فرد را تشکیل می دهد. خویشتن آرمانی یعنی تصوری از خودمان که می خواهیم باشیم. هر چه خویشتن واقعی به خویشتن آرمانی نزدیک تر باشد، اضطراب کاهش پیدا می کند و شخص راضی تر و خوشحال تر خواهد بود. با استناد به این مقدمه قصد داریم مفهوم عزت نفس را از دید راجرز بررسی کنیم.
راجرز اعتقاد دارد که انسان یک پذیرش مثبت یا عزت نفس دارد که با رشد و آگاهی از خویشتن به دست می آید. عزت نفس ما، نحوه رفتار دیگران با ما را موجب می شود. بنابراین هر چه بیشتر با مفهوم عزت نفس آشنا باشیم، رفتار صحیحتری نیز با دیگران خواهیم داشت.
مفهوم عزت نفس و رابطه آن با ادراک
راجرز می گوید:
چارچوب درون داوری هر فرد بهترین و مناسب ترین زاویه دید برای درک رفتار اوست.
از این رو میتوان نتیجه گرفت که ارزشیابی خود براساس مقیاس های خوب، بد، باهوش، کم هوش، قوی و ضعیف بسیار مفید است و میتواند ادراک ما را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
از دیدگاه راجرز، شرط رشد و پرورش شخصیت سالم، توجه مثبت نامشروط در دوران کودکی است. بنابراین عزت نفس سالم زمانی شکل می گیرد که پدر و مادر بدون توجه به نحوه رفتار کودک به وی عشق ورزیده و کودک نیز این محبت را به معیارهای درونی تبدیل کند. در صورتی که پدر و مادر به کودک محبت مشروط کنند، در آینده کودک تجربه هایی را که با خود پنداری هایش هماهنگ باشد، طرد خواهد کرد و در نهایت از عزت نفس سالم برخوردار نخواهد شد. این نوع از مشکلات ناشی از محبت مشروط والدین به کودک است که تبعات آن در آینده دامنگیر او میشود.
راجرز درباره منشا و مفهوم عزت نفس به صورت مستقیم حرفی نزده است. اما او فرض می کند که تمام ما خویشتنی از خود شکل می دهیم که به سازگاری با دنیای خارج کمک می کند. از آنجایی که این خویشتن در تعادل با محیط رشد می کند، قضاوت ها، ترجیح ها و کمبودهای خانوادگی و اجتماعی خاصی را بازتاب می کند. از این رو قضاوت های تند و خرد کننده فرد را به عنوان انسان بد نشان می دهد و سبب تخریب ارزشمندی و شایستگی او می شود.
به نظر راجرز، هر یک از ما در درک خود و دنیا، شیوه های خاص خودمان را داریم. بنابراین هر یک برای تعریف کردن خودمان ممکن است از ابعاد متفاوتی استفاده کنیم که این ابعاد باعث می شود بر مبنای ارزش های مختلف در مورد خود قضاوت کنیم. به عنوان مثال ممکن است برای یکی موفقیت و شکست و برای دیگری مبادی آداب بودن و بی ادبی مهم باشد. زمانی که ما احساسات خود را می پذیریم، احساس یکپارچگی روانی بین مفهوم خویشتن، رفتار، افکار و هیجان های ما ارتباطی به نام همخوانی را به وجود میآورد.
از طرفی نیز تجربه ها و احساساتی که با خویشتن ما همخوانی ندارند، تهدید کننده هستند و وارد خودآگاه ما می شوند. این تجربه ها هر چه بیشتر باشد به همان اندازه بین خویشتن خویش و واقعیت شکاف بیشتری ایجاد می کند. در نتیجه اضطراب و دیگر اختلالات روانی نیز افزایش می یابد.
دو نوع ناهمسازی وجود دارد:
- ناهماهنگی بین خویشتن و تجربه های واقعی
- ناهماهنگی بین خویشتن و خویشتن آرمانی
برای درک بهتر مفهوم عزت نفس و افزایش آن ما باید اختلاف بین خویشتن و خویشتن آرمانی را از بین ببریم تا به مرور بتوانیم استعدادهای خود را شکوفا کنیم.
راجرز اعتقاد دارد که ما تمایل به حفظ و ارتقای خویشتن داریم. به عبارت دیگر ما می خواهیم خویشتن را در جهت تمامیت، وحدت، کمال و خود مختاری هدایت کنیم.