علت های اصلی شکست
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که اگر در کاری شکست بخورید، روحیهی خود را میبازید و کلا از ادامهی مسیر منصرف میشوید؟ میدانید فرق شما با انسانهای موفق در چیست؟ آنها معتقدند شکست پایان راه نیست و گاهی برای هر کسی پیش میآید. این افراد از هر شکست دو درس مهم میگیرند: یکی اینکه شکستشان قطعا بیدلیل نبوده است و دیگری اینکه حتما راهی برای بلند شدن وجود دارد. در ادامه با ما همراه باشید تا با ۷ دلیل شکست خوردن و راهکارهای غلبه بر آن آشنا شوید.
۱. عدم مداومت
دلیل شکست بیشتر افراد دانش کم یا بیاستعدادی نیست، بلکه خیلی از افراد به دلیل عدم مداومت و رها کردن مسیر شکست میخورند. دو کلمهی خیلی خیلی مهم را هرگز فراموش نکنید: مداومت و مقاومت. در انجام کارهایی که باید انجام بشوند مداومت و در مقابلِ انجام ندادن کارهایی که نباید انجام بشوند مقاومت کنید.
حتی اگر لازم شد رویکرد خود را تغییر بدهید و روشهای دیگری را امتحان کنید. درست است که گفتیم مداومت کنید، اما تکرار مداوم همان اقدامات اصلاحنشدهی قبلی، به امید اینکه شاید این بار به موفقیت ختم شوند، راهگشا نخواهد بود و شما را به هدفتان نزدیکتر نمیکند. به اقدامات ناموفقی که در تجربیات قبلی داشتید دقیقتر نگاه کنید و مواردی را که نیاز به بهبود دارند، با بهرهگیری از تجربیاتتان اصلاح کنید.
۲. همرنگ جماعت شدن
افرادی که در تصمیمات و اقداماتشان مصمم و قاطع نیستند، معمولا سعی میکنند همان رویهای را در پیش بگیرند که مورد قبول و پسند اکثریت است. اما آیا فکر نمیکنید گاهی همرنگ جماعت شدن به ضررتان تمام خواهد شد؟ افرادی که قاطعیت و شجاعت کافی ندارند، همرنگ جماعت میشوند تا مخالفت کسی را تحریک نکنند و در کنج آسایش خود باقی بمانند. آنها خودشان را با اکثریت وفق میدهند تا مورد پذیرش قرار بگیرند. این افراد حتی زمانی که میدانند کاری را که انجام میدهند غلط است، باز هم اصرار دارند با دیگران هممسیر باشند.
باید ببینید چه مسائلی برایتان اهمیت دارند. اگر کاری به انجام دادنش میارزد، پس باید درست و جانانه انجامش بدهید. بگذارید عشق و علاقهتان حتی در انجام وظایف عادی روزمره نمایان شود. البته که همکاری با دیگران هیچ اشکالی ندارد و میتوانید در مسیر موفقیتتان از همراهی دیگران نیز بهرهمند شوید، فقط یادتان باشد هرگز ارزشهایی را که باور دارید زیر پا نگذارید.
۳. نادیده گرفتن اشتباهات گذشته
بعضی آدمها زندگی میکنند و درس میآموزند و بعضی دیگر فقط زندگی میکنند. شکست در واقع یک معلم است، اما به شرط اینکه با آن درست برخورد کنید. افراد عاقل از اشتباهاتشان درس میگیرند و از تلاشهای ناموفق خود با عنوان تجربه یاد میکنند.
شکست خود را از یک موضع صحیح واکاوی کنید. از خودتان بپرسید چه هدفی را دنبال میکنید، برای رسیدن به هدف مورد نظر چه برنامهای دارید و چرا استراتژی شما در تلاشهای قبلی جواب نداد. تا زمانی که مشکل را به درستی بررسی نکنید، به سختی میتوانید در تلاشهای بعدی نتیجه بگیرید. مثلا اگر نیاز مالی دارید، بدانید که افزایش درآمد فقط یکی از راهکارهای حل مشکلات مالی است و راهکارهای مؤثر دیگری مانند کاهش هزینهها نیز شاید بتوانند نیازتان را برطرف کنند. پس با دقت بیشتری به اقداماتتان فکر کنید.
۴. توجیه کردن
برندهها اقدامات ناموفق خود را تجزیه و تحلیل میکنند اما توجیه نه. در حالیکه بازندهها دائما آمادهی توجیه هستند و همیشه یک دفتر صدبرگ از عذر و بهانههای مختلفی که مانع موفقیتشان شده است، آمادهی تحویل دارند.
باید دیدگاه خود را اصلاح کنید. به هر تلاش ناموفقی به منزلهی شکست نگاه نکنید. آدمهای کمی پیدا میشوند که در همهی زمینهها در همان تلاش اول به نتیجهی مطلوب میرسند و بسیاری از ما فقط در صورت تلاشهای مکرر است که به اهدافمان شکل میدهیم. پس تا جایی که میتوانید تلاشهای ناموفق خود را موشکافانهتر بررسی کنید و از تجربیات گذشتهتان درس بگیرید.
۵. بیانضباطی
مطمئن باشید هر کس که به موفقیتی دست پیدا کرده حتما منضبط و قاعدهمند پیش رفته است. برای موفقیت به مهارتهایی از قبیل تسلط بر خود، ایثار و پرهیز از عوامل اختلالگر نیاز دارید. خلاصهی کلام اینکه باید همهی حواستان را به مسیری که در پیش دارید معطوف کنید تا به بیراهه نروید.
ایدهآلگرا نباشید. شاید در ذهنتان یک تصویر ایدهآل از موفقیت داشته باشید که البته میتواند انگیزهبخش باشد، اما چنین تصویری خیلی اوقات واقعگرایانه نیست. آگاه باشید که همهی مشکلاتتان با دستیابی به صرفا یک هدف خاص رفع نخواهد شد. باید بهطور مشخص بدانید که چطور میتوانید اهدافتان را برآورده کنید. همچنین خودتان را در طول مسیر با جزئیات بیمورد آزار ندهید.
۶. عزت نفس ضعیف
عزت نفس ضعیف یعنی عدم احترام به خود و فقدان احساس خودارزشی. افراد با عزت نفس پایین به جای اینکه از خودشان فردی بسازند که میخواهند باشند، مدام در جستوجوی خودشان هستند چرا که هنوز خود را پیدا نکردهاند.
به خودتان برچسب نزنید. شاید تلاشتان به نتیجهی مطلوب نرسیده باشد، اما فقط وقتی شکستخورده به حساب میآیید که دست از تلاش بردارید. به خودتان بهعنوان فردی نگاه کنید که هنوز در تلاش برای دستیابی به یک هدف مشخص است. با چنین طرز فکری راحتتر میتوانید در طولانیمدت تا رسیدن به هدف نهایی شکیبا باشید و با پشتکار و عزم راسخ پیش بروید.
۷. اعتقاد به بخت و اقبال
اعتقاد به بخت و اقبال موجب میشود که افراد مسئولیت جایگاهی را که اکنون در زندگی دارند نپذیرند و هر موفقیت یا شکستی را به بخت و اقبال نسبت بدهند. این افراد خودشان را به دست سرنوشت میسپارند و معتقدند هرچه قرار باشد پیش بیاید اتفاق میافتد و به تلاش آنها بستگی ندارد.
هر روز در آینه به خودتان نگاه کنید و بگویید: «من مسئول هستم.» البته که نمیتوانید روی همهی جنبههای زندگی خود کنترل داشته باشید، اما اینطور هم نیست که کلا هیچ کنترلی نداشته باشید، بلکه در قبال شادی و موفقیت خود مسئول هستید. در واقع این طرز فکر شماست که میتواند روحیهتان را تقویت کند و شما را به اوج ببرد یا بیانگیزه کند و زمین بزند.