رفتار کودک

سه روش برای توقف کتک کاری در کودکان

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

ترس هایی که موجب می شود کودک به دیگران ضربه بزند، معمولاً ریشه در بعضی از تجارب ترسانیدن توسط والدین یا دیگران در اوایل زندگی اش دارد؛ اگرچه، در کل کودک ممکن است به ظاهر از خود ترسی نشان ندهد. کودک برای کنترل ترس اش، دست به نوعی رفتار پرخاشگرانه می زند و هر زمانی که او احساس ترس شدیدی کند این رفتار نیز شعله ور می شود. در واقع کودک به جای گریه کردن یا گفتن احساس ترس خود، هنگام ترسیدن شروع به حمله می کند، بالا و پایین می پرد، نمی تواند از دیگران درخواست کمک کند و به در و دیوار ضربه می زند. شما برای کمک به کودکتان، نباید به دنبال علت ترس او باشید؛ بلکه میزان افزایش احساس امنیت اش و نیز ارتباط با او ضروری و مهم است خواه شما والدین یا پرستار او باشید؛ خواه دوست یا از آشنایان او باشید. همچنین برای پیشگیری از هر گونه عمل تکانشگرانۀ کودک، نیاز به مراحلی پیش رونده است.همانطور که شما با کودکتان ارتباط برقرار می کنید و به او حس امنیت می دهید، او نیز احساسات پرحرارتی که محرک تکانشگری همراه با ضربه زدن شده را با شما در میان خواهد گذاشت. به احساسات کودکتان توجه کنید ضمن اینکه از آسیب زدن به دیگران ممانعت کنید و به او اجازه دهید تا ترس اصلی خود را تخلیه کند به طوری که او بتواند احساس راحتی و آرامش کند و دیگران را همچون دوستانش ببیند؛ نه اینکه او را تهدید کنید.

* اول، یک رابطه صمیمی تری برقرار کنید.

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و بهتر تنظیم کنید. تعیین زمان خاص یک ابزاری ایده آل برای برقراری ارتباط است. اگر فرزندتان است؛ پس سعی کنید آن، زمانی کوتاه در اوایل روز و به محض بیدار شدن از خواب صبحگاهی باشد، طوری که کودک روزش را با پیشنهادتان  برای تصمیم گیری در مورد رغبت او به 5 دقیقه یا 10 دقیقه با هم بودن شروع کند. به او بسیار گرم و صمیمی نگاه و توجه کنید، این کار باعث می شود که او احساس کند وجودش برایتان مهم است حتی اگر  هم شیر های دیگری هم داشته باشد، یک برنامه صبحگاهی ترتیب دهیدو اینکه باید ابتدا با مکالمات تلفنی شما همراه باشد. این کار یعنی داشتن برنامه در خانواده باعث می شود کارهای مهم را در اولویت قرار دهید. اگر می دانید که کودکتان فردی جدا از خانواده است سعی کنید در اولین فرصتی که او را می بینید با او بازی های کودکانه ای که در آن امکان برنده شدن او وجود دارد؛ را ترتیب دهید.

* برای مثال، تعامل احساسی برقرار کنید.

شما ممکن است یک سری بازهای پرسرو صدا یا بازی های قایم باشک را به کار ببرید این ها بازی هایی هستند که کودکان را به بازی جمعی وامی دارند، خودتان نیز به جمع آنها بپیوندید، پر انرژی و با احساس بازی کنید. با یکدیگر بازی خندیدن را انجام دهید و نقشیرا متناسب با سن کودکبه خود بگیرید. با بازی قایم باشک در جایی پنهان شوید و کودکان را وادار کنید تا سریع شما را پیدا کنند یا به صورت غیرمنتظره وسط بپرند و شما را بتراسنندوقتی کودکان بدون قلقلک می خندند؛ بالطبع آنها برنده می شوند و شما بازنده. خندیدن و حس امنیت و قدرت در بازیِ بردن و باختنبه کودکان کمک می کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و انرژی شان تخلیه شود. این بازی به کودکتان می فهماند که آنها در کنار شما احساس امنیت، ارزشمندی  و نیز اعتماد به نفس دارند.

* در جمع خانواده

شما ممکن است بازی گرگم به هوا را ترتیب دهید یا بازی دویدن و گرفتن کودک که امکان برنده شدن کودک در آن وجود دارد. برای مثال شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید او را با احاطه کردن کودک و به حالت تلو تلو و مارپیچی محکم در بغل بگیرید. برای آنها به جذاب ترین حالت ممکن گرفته شدن لذت بخش است.با کودکتان کشتی بگیرید اما سعی کنید خیلی به او فشار نیاید.با او هنگام بازی تماس چشمی داشته باشید.با او بازی های رمزی که حاکی از فریب دادن کودک است را انجام دهید اما سعی کنید سرزندگی قبل را داشته باشید و پر انرژی بازی کنید. این نوع بازی برای کودکان دنیای دیگری است. کودکی که در طی بازی قصد ضربه زدن دارد ممکن است  این بازی را فرصتی دوباره برای رونمایی اضطراب و آشفتگی اش به روش عملی تری بداند. او ممکن است به میز محکم ضربه بزند یا میز پذیرایی تان را به هم بریزد و یا در حالی که به شما نگاه می کند، دیوار را خط خطی کند. وقتی که شما با ملایمت به او نزدیک می شوید تا به او تذکر دهید او دلیلی برای گریه کردن،جوش آوردن و راه انداختن قشقرق پیدا می کند.این بیان هیجانیشروع فرآیند بهبودیافتن یا درمان احساسات به خصوص احساسات مشابهی است که منجر به آسیب زدن به دیگرانمی شود.

* دوم: وقتی کودکتان گریه می کند برای احساساتش ارزش قائل شوید.

این به معنای ماندن نزد کودک است نه اینکه طغیان هیجانی او را دنبال کنید بلکه بگذارید کودک بداند شما به خاطر او آنجا نشسته اید. در صورت حمایت کم از او، ترس و اضطرابش بیشتر می شود. اغلب، کودک از حالت آنی” کلوچه ام له شده؛ من کلوچه جدید میخوام” به ” مامانم رو میخوام” و از حالتشکایت به اضطراب ناگهانی محض تغییر می یابد. توجه کنید؛ نیازی به محیاکردن همه چیز نیست. شما فقط یک شخص بی طرف هستید که حرف های او را می شنوید. بگذارید از شکستن میز، خواستن تمام شیرینی یا هر نیاز مبرم آنی احساس ترس وتأسف کند. بعداً زمانی برای تعمیر یا تهیه دوباره شیرینی وجود دارد. اما فعلاً ناراحتی تان به خاطر او را نشان دهید. اگر مادر یا پدر در کنارش نیست، بگذارید خیالش از برگشتن آنها راحت باشد. به کودک اطمینان خاطر دهید که شما همیشه مواظب او هستید و امنیتش را فراهم می کنید. در صورت رفتار اجبار و عصبانیت، احساسات کودک بیشتر طغیان خواهد کرد. اگرچه، آن مانند کابوس خطرناکی می ماند که در حال رخ دادن است، این برون ریزی احساسات واقعاً شکل شدیدی از ذهن هیجانی کودک است. احساسات تندی که شما مشاهده می کنید آن چیزی است که منجر به رفتار تکانشی او می شود. التیام درونی واقعی ممکن است. همه نیازهای کودک بسته به حد تعادل شما و برقراری ارتباط چشمی و گفتن عبارات کمی درمورد داشتن امنیت او در کنارتان است. وقتی احساسات کودک خاموش شد، کودک حس خواهد کرد که در کنار شما امنیت بسیار بیشتری نسبت به گذشتهدارد؛ خواه او کودک خودشمایا کودکی که به دلایلی از او مراقبت می کنید، باشد.

* سوم، اگر نمی توانید به دلیل گریه زیاد کودک به خاطر چیز کوچکی با او ارتباط برقرار کنید، پس لازم است نزدیک به کودک کتک زن خود باشید تا به کسی صدمه نزند.

مراقب نشانه های افزایش خشم باشید. کودکان اغلب علایمی از تشدید احساسات منفی را به شما نشان می دهند. صدای آنها می گیرد. ظاهرشان حالت مات و مبهوت به خود می گیرد و نیز گاهی اوقات رنگشان می پرد.به چشمان شما زل نمی زنند. سعی در کنترل موقعیت ها دارند. با مشاهده این وضعیت به او نزدیکتر شوید. سعی نکنید مانع ضربه زدن او با عباراتی مانند “بسیار خوب، آرام باش” شوید.دلیلی برایاضطراب و پریشانی وجود ندارد. زیرا پریشانی از قبل در درون کودک رخنه کرده است. پس برایکودکی که آشفتگی اش را نشان می دهد، نیازی به گفتن عباراتی برای از بین بردن رفتارآشفتگی نیست. اطمینان حاصل کنید که رفتار تکانشی کودک به کسی آسیب نزند.

* محدودیت ایجاد کنید.

به عنوان مثال شما ممکن است سعی کنید جلوی ضربه زدن کودک را با بازکردن دستانتان در مقابل وسیله پرتاب شده بگیرید، و با ملایمت او را دور از بچه های دیگرمتوجه عملش کنید؛ در این صورت او را از بازی بعدی منع نکنید. شما ممکن است صرفاً احساس امنیت را گوشزد کنید و بگویید” رز، من باید صندلی ام را اینجا بگذارم؛ شما می توانی بازی کنی،  اما، من میخوام پیش شما بمانم و صندلی ام مدتی اینجاست، پس همه چیز امن است. حس آرامش تان و نوازش لطیف تان احتمالاً به او کمک می کند تا او به فشار ایجادشده درونی خود توجه کند. او نمی خواهد شما آنجا باشید و ممکن است وول بخورد و شما را هل دهد. کمی آنطرف تر کودک بمانید.” من میخواهم امنیت داشته باشی. می دانم که میخواهی بازی کنی و می توانی بازی کنی. من میخواهم هرجایی می روی باتو بیایم”.  او ممکن است عصبانی شود و کار خود را با گریه کردن عملی کند.

* محدود کردن شما مثمرثمر است. شما به آشفته شدن او توجه کرده اید و بهترین روش ممکن را اجرا کرده اید.

شما می خواهید کودک بیمناک از احساس شرم به دلیلضربه زدن و صدمه دیدن شخص دیگری را منع کنید و از قربانی شدن کودکی دیگر جلوگیری می کنید. شما به عنوان والدین یا مربی در محیط بازی مسئولیتتان را انجام می دهید و او را خجالت زده نکرده اید یا در انزوا قراد نداده اید، بلکه به او اجازه نداده اید با ضرباتش به کودک دیگری آسیب برساند.در نهایت، وقتی که شروع به اشک ریختن و گریه می کند، درکنارش بنشینید. به او بگویید که دوست خوبی برای دیگران است و کودکان دیگر از بازی با او خوشحال می شوند و اینکه امروز روز خوبی برایش خواهد بود؛ اگرچه مسائلی سخت درک می شوند. به کودک اجازه دهید بداند که در کنار شما امنیت دارد و شما از بودن با او خرسند هستید.

* این فرآیند بارها و بارها می تواند برای برطرف کردن گریه کردن کودکان به کار گرفته شود، در زنجیره ای از ترس هاینسبتاً سترک به روندهای متعددی از حدود بازداری و تخلیه هیجانی نیاز است.

بارها دیده ایم که کودکان با گذشت زمان تغییرات را در خود متبلور می کنند و رفتار تکانشی مکررشان به نوعی حساسیت، همدلی با احساسات دیگرکودکان تبدیل می شود ضمن اینکه فرصت های مکرری برای گمراه کردن فرد مراقب دارند و از این رو، گریه هایی از ته دل و به موقع به پا می کنند و در آغوش فرد مراقب نیز بیقراری می کنند.

آیا این همان راهکاریست که ما به کار می بریم؟

وقتی هنگام عصبانیت مان کسی کاری انجام می دهد؛ و ما عقده ها و آشفتگی های درونی خود را بر سر آنها خالی می کنیم؛ با این حال انتظار دارید که با کمال آرامش به ما برای شنیدن درد دل و نگرانی ها گوش دهند؟ آیا وقتی کسی به دردل های مان گوش می دهد؛ ما دوباره احساس خوبی نسبت به زندگی پیدا می کنیم؟ کودکانی که تمایل به ضربه زدن دارند به ما فرصت یادگیری و دانستن این نوع مداخله مؤثر را می دهد؛ مداخله برای برقراری رابطه ای صمیمی تر. مداخلاتی که از طریق توجه کردن و ارزش قائل شدن برای کودک مانع از رفتارهای مخرب می شود و موجب می شود کودک دوباره در دنیای کودکانه خود احساس امنیت کنید.

این مداخله چطور مؤثر واقع می شود:

من زمانی که نظاره گر تعاملات هستم، می بینم که خواهر بزرگ مانند یک پروانه دور برادر کوچکش می چرخد. او برادرش را تنها نمی گذارد اما یک لحظه ناخواسته تکانشی عمل می کند و برادرش را کتک می زند. مادر خسته و نا امید می شود. بنابراین، من به مادر نشان دادم که چطور دخترش را از نزدیک شدن به برادرشباز دارد. من او را تشویق کردم تا بگوید” می دانم که میخواهی برادرت را ببوسی. می توانی او را یک زمانی کمی ببوسی. بیا و فقط از برادرتمراقبت کن و ببین او چه می خواهد. نیازی به رفتارخصمانه و امر و نهی کردن نیست. مادر از امنیت هر دو کودک مطمئن می شود و به دخترش می گوید” تو دوست بیلی هستی، می توانم بگویم تو مثل خواهر بزرگ و دوست داشتنی بیلی هستی”. با ابراز این احساس حد و مرز دار، دختر فوراً قشقرق راه می اندازد و بالا و پایین می پرد و از دست مادرش عصبانی می شود. او سعی می کند به حالت خشمگینی به برادرش نزدیک شود. به مادر گفتیم که ما مشاهده کردیم که او برادرش را دوست دارد اما به او گفته شده که می توانی بعداً و زمان دیگری کمی برادرت را ببوسی و در آغوش بگیری نه اکنون.این قشقرق خواهر بزرگ وکشمکش مطبوع او پانزده تا بیست دقیقه طول می کشد. زیرا ما بر نکات مثبت تمرکز کردیم ضمن اینکه او در آغوش مادرش گریه می کرد به او و احساساتش توجه کردیم. سرانجام احساسات او به شکل برون ریزی فرو نشانده و دیگر هیچ وقت او احساس عصبانیت و دست به کارهای ناگهانی نزد ؛ سپس به مادرش نگاه کرده و با او ارتباط چشمی برقرار کرد و با دکمه های لباس مادرش بازی کرد؛ لبخند زدکه به نظر می رسید او به احساس آرامشیدست یافته است. در این موقع، ما از مادر می خواهیم که اگر او خواست همان لحظه برادرش را ببوسد و اصرار بر آن داشت به آرامی او را از آنجا به بهانه بازی کردن دور کنید. محدودیت مادر و دادن اختیار ناشی از توجه به او موجب شده است که بر نزدیکی به کودک و محاصره او به حالت پرخاشگری فزاینده و انتقام اصرار ورزد. حال، مادر خوشحال است و می داند که چگونه محدودیت اضطراری ایجاد کند تا برایبرون ریزی مؤثر رفتارهای تکانشی دخترشبرنامه ای به عمل آورد.

 

منبع
مقالات کانون مشاوران
نمایش بیشتر

عظیمی

کارشناس ارشد روان شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: