رواننژندی (نوروسیس) و روانرنجوری (نوروتیسیزم) چه تفاوتی دارند؟
- مرجع آزمون های آنلاین رایگان
- شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
- فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
- ارائه آموزش های صوتی و تصویری
- ارائه مطالب علمی و روان شناسی
- گروه سنی کودکان تا بزرگسالان
کلمه روان نژندی در ابتدا در قرن 18 میلادی ابداع شده است تا طیف وسیعی از اختلالات روانشناختی را نشان دهد که معمولاً با یک علت جسمی قابل پیوند نیست. غالباً نوروسیس با نوروتیسیزم، یک اختلال شخصیتی، اشتباه گرفته می شود.
هیچ تعریف واحدی از بیماری نوروسیس وجود ندارد. نوروسیس تا همین اواخر نوعی اختلال روانی قابل تشخیص بود که بدون ایجاد اختلال در درک فرد از واقعیت ، کیفیت زندگی را مختل می کند.
برخی روانشناسان و روانپزشکان از اصطلاح نوروسیس برای اشاره به علائم اضطراب و رفتار ها استفاده می کنند. پزشکان دیگر از این اصطلاح برای توصیف طیف بیماری های روانی در خارج از اختلالات روانی استفاده می کنند. روانکاوان ، مانند زیگموند فروید و کارل یونگ ، فرآیند فکر را با استفاده از این اصطلاح توصیف کردند.
در سال 1980 ، سومین انتشار از کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM-III) اصطلاح نوروسیس را حذف کرد.
در این مقاله ، چگونگی تفاوت نوروتیسیزم با نوروسیس و اختلالات شخصیتی و همچنین نحوه تشخیص علائم یک اختلال اضطراب شبیه به نوروسیس مورد بحث قرار خواهد گرفت. همچنین در مورد برخی از تأثیرات روانشناختی روان رنجوری ، چند نکته ارائه خواهد شد.
حقایقی در مورد نوروسیس و نوروتیسیزم
- “روان رنجوری” اصطلاحی است كه به روش های مختلفی مربوط به فرآیند های روانشناختی غیر طبیعی است.
- از نوروتیسیزم برای توصیف یک ویژگی شخصیتی استفاده می شود که عملکرد روزمره را مختل نمی کند.
- نوروتیسیزم یکی از پنج ویژگی های شخصیتی بزرگ است که در تست های شخصیتی در طیف وسیعی از فرهنگ ها یافت می شود.
- نوروسیس دیگر به عنوان یک مورد تشخیصی مطرح نیست و اکنون جزو اختلالات افسردگی یا اضطراب شناخته می شوند.
- امروزه گرچه مورد استفاده قرار نگرفته، تشخیص نوروسیس برای درک نحوه درمان اختلالات روانی مهم است.
نوروتیسیزم چیست؟
نوروتیسیزم گرایش طولانی مدت به حالت عاطفی منفی یا اضطراب می باشد. این یک مشکل پزشکی نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است. افراد غالباً این مسئله را با بیماری نوروسیس اشتباه می گیرند.
نوروتیسیزم یکی از صفاتی است که در کنار برونگرایی ، سازگاری ، وجدان و صراحت الگوی پنج عاملی شخصیت را تشکیل می دهد. این مدل در ارزیابی ها و تست های شخصیتی در طیف گسترده ای از فرهنگ ها استفاده می شود.
افراد مبتلا به نوروسیس بیشتر دچار حالات افسردگی می شوند و نسبت به سایر افراد از احساس گناه ، حسادت ، عصبانیت و اضطراب بیشتری رنج می برند.
آنها به ویژه در برابر استرس محیطی حساس هستند. افراد مبتلا به نوروسیس ممکن است شرایط روزمره را تهدیدآمیز و مهم بدانند. سرخوردگی هایی که احتمالا برای دیگران بی اهمیت است، ممکن است برایشان مشکل ساز باشد و به نا امیدی منجر شود.
فرد مبتلا به نوروتیسیزم ممکن است خودآگاه و خجالتی باشد. در این افراد ممکن است فوبیا ها و سایر صفات عصبی مانند اضطراب ، وحشت ، پرخاشگری و افسردگی نهادینه شود. نوروتیسیزم یک وضعیت عاطفی مداوم است که با این واکنش ها و احساسات منفی تعریف می شود.
روانشناسان و روانپزشکان علیرغم اینکه واجد شرایط تشخیصی نیستند ، اهمیت شخصیتی را که نشان از تمایل زیاد به سمت نوروتسیزم بودن دارد را برای بهزیستی ذهنی رد نمی کنند. دکتر بنیامین بی لایی ، از گروه های بهداشت و درمان دانشگاه شیکاگو ، مطالعات روانپزشکی و عصب شناسی رفتاری، در یک نسخه خطی در سال 2009 گفت:
“گرچه مورد استقبال گسترده ای قرار نگرفته است ، شواهد در حال رشد وجود دارد كه نشان می دهد روان رنجوری به عنوان یک صفت روانشناختی از اهمیت عمیق بهداشت عمومی برخوردار است. نوروتیسیزم یک رابطه قوی و پیش بینی کننده بسیاری از اختلالات روحی و جسمی مختلف ، همبودی در بین آنها و فراوانی استفاده از خدمات درمانی روانی و عمومی است. ”
در حالی که نوروتیسیزم یک تشخیص یا حتی نگرانی در یک شخصیت متعادل، نیست؛ داشتن این بیماری می تواند به مشکلات روحی و جسمی مختلفی دامن بزند.
نوروسیس یا نوروتیسیزم؟
نوروسیس پیچیده است و تحقیقات بیش از یک توضیح ارائه می دهند. با این حال ، متفاوت از نوروتیسیزم است.
از نظر اصولی ، نوروسیس نوعی اختلال است که شامل افکار وسواسی یا اضطراب می شود ، در حالی که نوروتیسیزم یک ویژگی شخصیتی است که در زندگی روزمره به عنوان یک وضعیت اضطرابی تاثیر منفی ندارد. در متون مدرن غیر پزشکی ، این دو اغلب به صورت هم معنی استفاده می شوند ، اما این نادرست است.
اصطلاح نوروسیس به ندرت توسط روانشناسان مدرن مورد استفاده قرار می گیرد ، زیرا آنها آن را قدیمی و مبهم می دانند.
خصوصیات نوروسیس
دانشمندان در مورد آنچه که روان نژندی را تشکیل می دهد موافق نیستند ، اگرچه صفات مشترکی وجود دارد که طی قرن ها مورد بررسی قرار گرفته است.
بی ثباتی عاطفی: هانس یورگن آیزنك (روانپزشك آلمانی-انگلیس) ، نوروسیس را با بی ثباتی عاطفی تعریف می كند.
یک تاثیر عمومی در سیستم عصبی: نوروسیس اولین بار در سال 1769 توسط دکتر ویلیام کالن ، از اسکاتلند ، مورد استفاده قرار گرفت. وی ادامه داد: این اصطلاح به “اختلالات احساس و حرکت” ناشی از “یک تاثیر عمومی در سیستم عصبی” مربوط است. برای دکتر کالن ، این شامل کما و صرع بود.
عدم تداخل با فکر یا توانایی عملکرد منطقی: اخیراً ، روان نژندی به اختلالات روانی گفته می شود که در فکر منطقی یا توانایی عملکرد فرد دخالت نمی کند ، حتی اگر باعث پریشانی شود.
ناشی از یک تجربه ناخوشایند: طبق گفته های زیگموند فروید (1919-1946) ، یک متخصص مغز و اعصاب اتریشی که رشته روانکاوی را پایه گذاری کرده است ، نوروسیس یک استراتژی مقابله ای است که ناشی از احساسات ناخواسته سرکوب شده از تجربیات گذشته است.
این احساسات بر تجربه فعلی غلبه یا مداخله می کند. وی نمونه ای از ترس بیش از حد از سگ ها را مثال زد که احتمالاً در نتیجه حمله سگ ها در گذشته حاصل شده است.
درگیری بین دو واقعه روانی: کارل گوستاو یونگ (1961-1875) روانپزشک سوئیسی بود که روانشناسی تحلیلی را پایه گذاری کرد. او معتقد بود که نوروسیس یک درگیری بین حوادث آگاهانه و ناخودآگاه در ذهن است.
این مواضع در مورد نوروسیس تأیید می کند که به عنوان یک بیماری تلقی شده و به طور معمول با هدف یافتن علت و معالجه این بیماری بحث می شود. در حالی که یک تست شخصیت می تواند تأیید کند که فرد دارای نوروتیسیزم است ، اما این یک مشکل یا بیماری نیست و نمی توان آن را “درمان کرد”.
روان رنجوری یا روان پریشی؟
روان پریشی نیز با روان رنجوری متفاوت است ، اگرچه برخی گفته اند که ممکن است از ویژگی های نوروتیسیزم باشد.
روان پریشی باعث می شود که فرد آنچه را که می بیند به روشی متفاوت با اطرافیان خود درک و تفسیر کند. این توانایی در عملکردشان در یک بستر اجتماعی تداخل ایجاد می کند.
علائم روان پریشی شامل خطا های ادراکی و توهم است.
روان پریشی می تواند نشانه ای از اسکیزوفرنی ، اختلال دو قطبی ، افسردگی شدید یا تومور مغزی باشد.
همچنین می تواند با سوء مصرف برخی مواد مانند الکل و مواد مخدر اعم از غیرقانونی یا تجویز شده برانگیخته شود.
در سال های اخیر ، دانشمندان تمایز بین نوروسیس و روان پریشی را مورد سوال قرار دادند، زیرا روان پریشی می تواند ناشی از بیماری نوروسیس باشد.
در سال 2002 ، محققانی که به دنبال اطلاعاتی از تقریباً 4000 نفر بودند ، نتیجه گرفتند که “روان رنجوری خطر ابتلا به علائم روانی را افزایش می دهد.”
انواع نوروسیس
چند نوع مختلف نوروسیس وجود دارد. در اینجا چند مثال آورده شده است.
- نوروسیس اضطراب: اضطراب و نگرانی شدید و همچنین حملات پانیک و علائم جسمی مانند لرزش و تعریق این نوع از نوروسیس را مشخص می کند.
- نوروسیس افسردگی: این مورد شامل غم و اندوه مداوم و عمیق است ، که اغلب همراه با از دست دادن علاقه به فعالیت هایی است که زمانی لذت بخش بوده اند.
- نوروسیس وسواس فکری: این وضعیت شامل تکرار افکار مزخرف ، رفتار ها یا اعمال ذهنی است. هم تکرار شدن و هم محرومیت از این
- نشانه ها می جنگ یا نبرد نوروسیسی: اکنون به عنوان اختلال استرسی پس از سانحه (PTSD) شناخته می شود ، این مورد شامل استرس بیش از حد و عدم توانایی عملکرد در زندگی روزمره پس از تجربه وقایع عمیقاً آسیب زا است.
غالباً برای توصیف بیماری هایی که سیستم عصبی به طور صحیح عمل نمی کند ، از نوروسیس استفاده می شود و هیچ ضایعه ای برای توضیح عملکرد ناقص وجود ندارد.
تشخیص نوروسیس
نوروسیس در حال حاضر توسط متخصصان مراقبت های پزشکی تشخیص داده نمی شود.
روانشناسان و روانپزشکان اکنون علائمی را که شبیه افراد مبتلا به نوروسیس است در دسته اختلالات افسردگی یا اضطراب قرار می دهند. با این حال ، برخی روانکاوان هنوز از این اصطلاح استفاده می کنند.
از طرف دیگر نوروتیسیزم با آزمایشات شخصیتی قابل شناسایی و امتیاز بندی است.
هنگام انجام تست شخصیت ، فرد می تواند برای نوروتیسیزم امتیاز های کم ، متوسط یا بالا کسب کند. افرادی که نمرات پایینی دارند از نظر عاطفی پایدار هستند و نسبت به افرادی که نمرات بالایی دارند در مقابله با استرس از عملکرد بهتری برخوردار هستند.
درمان نوروسیس
نوروسیس با مراقبت روانشناختی استاندارد درمان می شود. مشکلاتی که اکنون به طور متفاوتی تشخیص داده شده است ، مانند اختلال افسردگی ، با استفاده از همان روش هایی که امروزه در هنگام برخورد با نوروسیس به عنوان یک بیماری فعال اعمال می شود ، مورد درمان قرار می گیرد.
درمان می تواند شامل روان درمانی توسط روانشناس و روانپزشک ، دارو های روانگردان و تمرین های آرامش بخش مانند تنفس عمیق باشد.
روش های دیگر شامل رفتار درمانی شناختی است که مکانیسم های روانشناختی معیوب را که به محیط پاسخ می دهند تنظیم می کند تا همانطور که باید واکنش نشان دهند، عمل کند. از روش های درمانی خلاقانه مانند هنر درمانی یا موسیقی درمانی نیز برای مقابله با اختلالات روحی مشابه نوروسیس استفاده شده است.