کارکرد مغز

معرفی مدل جامع توانمندسازی شناختی ويلسون

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

در مقالات قبل با توانمندسازی شناختی، تاریخچه، چارچوب، اثربخشی، رویکردهای آن و نیز نظریه ها و مدل های توانمندسازی، جنبه های مهم آن و گروه درمانی در توانمندسازی شناختی آشنا شدیم. در این مقاله با معرفی مدل جامع توانمندسازی شناختی ویلسون با ما همراه باشید:

 ویلسون مدل جامعی توانمندسازی شناختی ارائه داده است (۲۰۰۹). این مدل با توصیف فرد دچار اختلال شناختی و خانواده ی وی آغاز می شود. شخصیت و سبک زندگی فرد دچار آسیب مغزی بر نیازها، امیال و نوع توان بخشی او اثر می گذارد. در نتیجه بهتر است تا ارزیابی مصاحبه ای از سبک زندگی و رفتارهای پیش از بیماری وی انجام شود یا به واسطه ی اجرای یک ارزیابی ویژگی های پیش مرضی و پس مرضی فرد مقایسه شود.

نتایج انجمن آسیب مغزی، ویژگی های پیش / مرضی آسیب مغزی را مشخص کردند و پرسشنامه آسیب مغزی، چک لیست مربوط به ویژگی های یک ماه اخیر این افراد را ارائه میدهد. مصاحبه ی بالینی متمرکز بر باورها، ارزش ها و اهداف پیش مرضی در سه س طح فردی، خانوادگی و فرهنگی است. ماهیت اندازه و شدت آسیب مغزی باید تعیین شود. این اطلاعات از یادداشت های بیمارستان، فرم های ارجاع، تحقیقات عصب شناختی و مطالعات تصویربرداری کسب میشوند. تصاویر عصب شناختی نیز به این اطلاعات افزوده می شوند.

 اگر شرایط اضمحلال وجود داشته باشد، بهتر است این افراد در طول زمان نظارت شوند. بهبودی در افراد با ضربه ی مغزی آسیب زا (TBI) نیاز به درمان طولانی تری دارد.

یکی از مهم ترین تکالیف توان بخشی، تشخیص مشکلات کنونی است. چندین چارچوب نظری وجود دارد که می توان هنگام ارزیابی مشکلات آنها را به تصویر کشید. اطلاعات به دست آمده از آزمونهای استاندارد که تصویری از نقاط قوت و ضعف افراد را نشان میدهد باید با اطلاعات به دست آمده از ارزیابی های رفتاری، کارکردی و مصاحبه ی بالینی ادغام شوند تا تصویری از مشکلات تأثیرگذار در زندگی فرد به دست آید. مشکلات شناختی، هیجانی، روانی، اجتماعی و رفتاری باید با ارجاع به یک مدل جزئی تر ارزیابی شوند. مدل های زبان، خواندن، حافظه،کارکردهای اجرایی، توجه و ادراک می توانند اطلاعاتی در مورد نقاط قوت و ضعف شناختی ارائه دهند. مدل های شناختی نشات گرفته از پژوهش های شناختی – رفتاری می توانند در درک مشکلات هیجانی و روانی – اجتماعی مشارکت داشته باشند در حالی که یک مدل رفتاری، رفتار عینی را مشخص و عواقب احتمال آن را تعیین می کند که در نهایت باعث مفهوم پردازی بهتری از رفتارهای نامتعارف فرد می شود. از آنجایی که آسیب، افراد و محیط اجتماعی فرد آسیب دیده را تحت تأثیر قرار می دهد و مدل های تشخیصی و دل بستگی در درک الگوهای ارتباطی فرد سودمند است.

 زمانی که مشکلات شناسایی شدند و مدل ها در جهت ذخیره سازی الگوهای مربوط به تعاملات فرد گسترش یافتند می توان در مورد راهبردهای توانبخشی تصمیم گیری کرد. در کار بالینی سازماندهی و به اشتراک گذاشتن چنین اطلاعاتی چالش محسوب می شود. یکی از شیوه های روبه رو شدن با این چالش، اشتراک گذاری نظام مند و سازماندهی اطلاعات ارزیابی و جمع بندی آنها بر اساس مدل موجود در جهت راهنمایی درمانگر است. به طور مثال با ترسیم اطلاعات خانوادگی و شغلی فرد قبل از آسیب، جزئیات مربوط به آسیب بر پیامدهای شناختی، هیجانی، اجتماعی و جسمی فرد باعث به وجود آمدن دید گسترده ای از مشکلات کنونی و محدودیت های اجتماعی او می شود.

گام بعدی مربوط به تعیین اهداف است. با توجه به اینکه یکی از اهداف مهم توان بخشی بازگرداندن افراد به محیط مناسب قبلی است، فرد آسیب دیده، اعضای خانواده و کادر توان بخشی باید در این فرایند هماهنگ باشند. اهداف اصلی در جهت بهبود اختلالات، انزوای اجتماعی و محدودیتهای فعالیتهای فرد است. چندین راه برای رسیدن به اهداف وجود دارد؛ و توان بخشی سعی دارد تا کارکردهای از دست رفته فرد را بازیابد و با سازماندهی، فعالیتهای فرد را تسهیل بخشد. توان بخشی همچنین به فرد کمک می کند که از مهارت های موجود خود بهتر استفاده کند، معنای بهتری برای هدف های خود پیدا کند و از تغییرات محیطی در جهت رفع مشکلات استفاده کند. بر اساس مدل سازمان سلامت جهانی (WHO) و برای ارائه گسترده تر و مفیدتر مدل، حیطه های توانبخشی می توانند به عنوان سطوح کارکردهای شناختی فرد (به طور مثال: اختلالات شناختی، محدودیتها در فعالیت) یا محیط شخصی و اجتماعی (به طور مثال باورهای مراجع و هیجانات وی) در نظر گرفته شود.

فرمول بندی در این مدل به فرد و خانواده ی وی کمک می کند تا بتواند چگونگی و نحوه ی تغییر را تشخیص دهند. (ویلسون، ۲۰۰۹).

 در فرایندهای شناختی و متعاقبا توانمندسازی شناختی، حافظه نقش مهمی دارد، لطفا در مقاله ی بعد با مبحث حافظه و انواع آن با ما همراه باشید.

منبع:

Wilson,B,AT200 9. Memory Rehabitation: integrating theory and practice. Gildford press

 

دکتر فرهنگ هلاکویی
منبع
ravanboneh
نمایش بیشتر

ریحانه نصر اصفهانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: