مهارت های زندگی

سؤالاتی برای دگرگون کردن زندگی

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • ارائه مطالب علمی و روان شناسی
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

وقتی سؤالات درستی از خودتان نمی‌پرسید، کارهای‌تان به شکلی که دوست دارید، پیش نمی‌رود. مواجهه با برخی سؤالات دشوار است، چراکه می‌ترسید نتوانید پاسخی را که می‌خواهید به‌دست آورید یا اصلا نمی‌خواهید جواب را بدانید. اما بهترین چیزها در زندگی، آسان به‌دست نمی‌آیند و فرار از دشوارترین سؤالات زندگی، به معنای «در حد وسط ماندن» است. شاید بهترین جمله را سقراط گفته باشد که:

«زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد.»

این دیدگاه سقراط، حتی در مورد کسب‌و‌کار هم صادق است. زمانی که اِریک اشمیت (Eric Schmidt) مدیرعامل شرکت گوگل بود، این جمله‌ی معروف را بیان کرد: «ما این شرکت را بر اساس سؤالات، و نه جواب‌ها اداره می‌کنیم». زندگی هم مانند کسب‌و‌کار، پیرامون سؤالات می‌چرخد، نه جواب‌ها. پس بهتر است با سؤالات سختی که باید به‌طور منظم از خودمان بپرسیم، آشنا شویم.

۱. چطور افراد من را آن‌طور که خودم می‌بینم، نمی‌بینند؟

تا به حال پیش آمده که صدای‌تان را ضبط کنید و پس از شنیدنش از خودتان بپرسید: «واقعا این صدای منه؟» به دلیل مسیری که صدا در جمجمه‌ی انسان طی می‌کند، ما هیچ‌گاه به شکلی که دیگران صدای ما را می‌شنوند، صدای خودمان را نمی‌شنویم. این مسئله در مورد شیوه‌ی رفتار هم صادق است. ما رفتارمان را بر اساس اینکه فکر می‌کنیم چطور برخورد کرده‌ایم، تفسیر می‌کنیم؛ در حالی‌که دیگران رفتار واقعی را مشاهده می‌کنند.

ارزیابی ۳۶۰ درجه راهی فوق‌العاده برای به‌دست آوردن دورنمایی از خودمان است. این کار بازخوردهایی سازنده و صحیح را جمع‌آوری می‌کند. اگر از ارزیابی ۳۶۰ درجه استفاده می‌کنید و خواهان بازخورد شخصی هستید، دقیقا بدانید که به دنبال چه‌چیزی هستید و از سؤالات کلی و عمومی بپرهیزید. برای مثال، در پاسخ به سؤال «وقتی در جلسه همه‌ با من مخالفت کردند، چقدر تونستم خودم رو کنترل کنم؟» احتمالا جواب صادقانه و صحیح‌تری می‌گیرید تا اینکه بپرسید «آیا من رئیس خوبی هستم؟». به‌علاوه حتما نشان بدهید که نسبت به گرفتن بازخورد، پذیرا و شنوا هستید. اگر هر بار در برابر کسی که نظرش را در مورد شما می‌گوید بیش از حد هیجان‌زده شوید یا حالت دفاعی بگیرید، افراد به تدریج دست از این کار برمی‌دارند.

۲. چطور یا برای چه کسی روز بهتری ساختم؟

این سؤال شکل دیگر جمله‌ی معروف «چیزها را بهتر از آن شکلی که آنها را یافتی، بر جای بگذار» است. در پایان هر روز از خودتان بپرسید که چگونه یا برای چه کسی روز بهتری ساخته‌اید. این کار شما را تبدیل به فردی متعهد کرده و باعث می‌شود بر چیزی متمرکز شوید که واقعا ارزش دارد.

۳. آیا واقعا به ارزش‌هایم پایبند هستم؟

آیا تا به حال شده است که به خاطر چیزی که کمی خارج از روال زندگی‌تان است، احساس سرزنش و عذاب داشته باشید؟ این احساس اغلب زمانی پدید می‌آید که برخی رفتارها، ارزش‌هایتان را نقض می‌کنند. اگر سپری کردن زمان با خانواده‌تان یکی از ارزش‌های اصلی‌تان باشد، اما شما تا دیر وقت کار کنید، دچار تضاد می‌شوید. اگر می‌خواهید این احساس منفی از بین برود، باید کاری در این باره انجام بدهید.

۴. اگر به همه‌ی اهدافم برسم، چه احساسی خواهم داشت؟ چه کاری می‌توانم انجام بدهم تا در زمانی که برای رسیدن به آنها در تلاش هستم، همین احساس را داشته باشم؟

توانایی به تأخیر انداختن خوشحالی‌ها و خواسته‌های آنی در دنبال کردن اهداف‌، یکی از اساسی‌ترین پیش‌نیازهای موفقیت است، اما این تأخیر بدین معنا نیست که تا زمانی که به خط پایان برسید، باید احساس بدبختی داشته باشید. اگر به خودتان اجازه بدهید که در طول راه رسیدن به اهداف، کمی احساس غرور و خوشی داشته باشید و در عین حال از این تلاش لذت ببرید، می‌توانید چیزهای بیشتری به‌دست آورید.

۵. برای چه چیزی زمان صرف نکردم تا آن را یاد بگیرم؟

ما در دنیای بزرگی زندگی می‌کنیم که همواره در حال بزرگ‌تر شدن است. دانشمندان اعلام کرده‌اند که از نظری تئوری قبلا ۱۵۰۰ سال طول کشیده تا دانش انباشته در جهان، دو برابر شود. و الان فقط یک تا دو سال برای دو برابر شدن دانش، زمان نیاز است. پس سعی کنید عقب نمانید.

۶. در چه حوزه‌هایی از زندگیم سازش می‌کنم؟

زمانی که سازش می‌کنید، به چیزی کمتر از آنچه که واقعا توانایی و لیاقتش را دارید، قانع می‌شوید. گاهی ما در مشاغل بدون آینده ماندگار می‌شویم و گاهی در روابط ناسالم باقی می‌مانیم. اگر از خودتان نپرسید که کجا و چرا سازش کرده‌اید، متوقف ساختن این روند دشوار خواهد بود.

۷. می‌خواهم زندگیم در ۵ سال آینده به چه شکل باشد؟

زمانی لوئیس کارول (Lewis Carroll)، نویسنده‌ی انگلیسی گفت:

«اگر ندانید که به کجا می‌روید، هیچ راهی شما را به مقصد نخواهد رساند.»

نتیجه‌ای که از این جمله می‌توان گرفت این است که وقتی مقصد را در ذهن داشته باشید، می‌توانید برای مسیر برنامه‌ریزی کنید. ۵ سال چارچوب زمانی مناسبی است؛ نه آن‌قدر زیاد است که نتوانید خود را در آن مجسم کنید و نه آن‌قدر کم است که نتوانید برایش برنامه‌ریزی کنید.

۸. اگر نمی‌ترسیدم چه کار می‌کردم؟

از دیدگاه بقا، ترس هدف مشخصی دارد. این احساس ما را از اینکه دست‌مان در ماشین ظرفشویی گیر کند یا میلیون‌ها چیز دیگری که می‌تواند به ما آسیب بزند یا حتی منجر به مرگ‌مان شود، حفظ می‌کند. اما، ترس همراه با «میل به از دست دادن کنترل» است. به جای اینکه شما را ایمن نگه دارد، شما را از بهبود زندگی‌تان و زیستن در رویاهایتان بازمی‌دارد.

۹. توانایی‌های چه کسی انگیزه‌ی رشد در من ایجاد می‌کند؟

زمانی که دیگران توانایی‌هایی دارند که باعث می‌شود شما آنها را تحسین کنید، تمرین خوبی است که نسبت به این توانایی‌ها واکنش نشان داده و فکر کنید که از چه راه‌هایی می‌توانید آنها را در خودتان ایجاد کنید.

۱۰. ما در حال حل چه مشکلاتی هستیم؟

تا به حال به جلسه‌ای رفته‌اید که ناگهان متوجه شوید همه در مورد یک چیز صحبت نمی‌کنند؟ این مسئله به خاطر این نیست که افراد در حال متقاعد کردن همدیگر و صحبت با یکدیگر هستند، بلکه به خاطر ایده‌های مختلفی است که در مورد هدف گفت‌وگو دارند. گاهی خوب است هنگام جلسه‌، موضوع را بر روی تخته سفیدی بنویسید. این کار باعث می‌شود تا همه بدانند که چرا آنجا حضور دارند.

۱۱. چه چیزی باعث می‌شود که نتوانم کارهایم را انجام بدهم؟

بسیار آسان است که شانه‌هایتان را بالا بیندازید و بگویید: «نمی‌‌دونم چیکار کنم»، اما این فقط یک بهانه است. اغلب اوقات ما دقیقا می‌دانیم که باید چه‌کار کنیم، فقط علاقه‌ای به جابه‌جا کردن موانع سر راه‌مان نداریم.

۱۲. مربی من می‌شوی؟

سؤال ترسناکی است! اما تعداد کمی از افراد جواب رد به شما خواهند داد. هر کسی دوست دارد که دیگران به وی توجه کنند و با دانش و اطلاعاتش به دیگران کمک کند، این کار واقعا حس خوبی به آدم می‌دهد.

۱۳. مهم‌ترین درسی که تاکنون در زندگی گرفته‌ام چیست؟ آیا از آن درس استفاده می‌کنم؟

گاهی زندگی احساس خشنودی را از ما می‌گیرد و ما را وادار می‌کند تا درسی مهم را دوباره بیاموزیم. مشکل این است که یاد گرفتن این درس برای بار دوم، ناخوشایند و دردناک خواهد بود.

جمع‌بندی

پرسیدن سؤالات دشوار می‌تواند بسیار ناخوشایند باشد، اما با چسبیدن به آنچه که راحت است، چیزی یاد نخواهیم گرفت و رشد نخواهیم کرد. پس از همین امروز، این سؤالات را از خودتان بپرسید.

 

منبع
مقالات کانون مشاوران
نمایش بیشتر

عظیمی

کارشناس ارشد روان شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
error: