بازی درمانی

تاثیر بازی درمانی بر کمرویی و خجالت در کودک

خدمات تن دار نیک
  • مرجع آزمون های آنلاین رایگان
  • شخصیت، ازدواج، روابط، آسیب شناسی
  • فردی، شغلی، تحصیلی، سازمانی و ...
  • ارائه آموزش های صوتی و تصویری
  • گروه سنی کودکان تا بزرگسالان

یکی از شیوه های درمانی که می تواند موجب کاهش نشانه های کمرویی و گوشه گیری اجتماعی و در نتیجه کاهش تأثیرات منفی آن بر زندگی کودک شود، بازی درمانی است. بازی درمانگران، اهداف بازی را به صورت رشد خود، پختگی و رشد ارتباط دسته بندی کرده اند. در زمینه رشد، خود کودکان از بازی برای بیان احساسات و افکار، کشف علایق و کسب احساس کنترل بر روی محیط استفاده می کنند. در مورد فرایند پختگی یا رسش، بازی می تواند به منظور رشد و توسعه مهارت های حرکتی، شناختی، زبانی و حل مسأله به کار برده شود که فرصت آگاهی یافتن از محیط خود را به کودک می دهد.

بازی با دیگران و بازی با وسایل بازی متنوع می تواند مهارت های اجتماعی کودکان و توانایی آن ها را در همکاری و همدلی کردن با دیگران افزایش دهد . هدف اولیه بازی درمانی شناختی-رفتاری نیز شناسایی و تغییر افکار ناسازگار مرتبط با رفتارها و مشکلات هیجانی کودک است. از نظر این رویکرد، شناخت نقش مهمی در استرس هایی که افراد تجربه می کنند دارد. مفهوم شناخت در این رویکرد به سه شیوه به کار رفته است که عبارتند از: رویدادهای شناختی، فرایندهای شناختی و ساختارهای شناختی.

رویدادهای شناختی به تصاویر ذهنی و افکار مشخص و روشنی اطلاق می شود که مایکنبام آن ها را نوعی گفتگوی درونی که با قطع کیفیت خودکار رفتار شخص بروز می کنند، توصیف می کند. این گفتگوی درونی، اسنادها، انتظارها و ارزیابی هایی از خویش و تکلیف یا افکار و تصاویر ذهنی نامربوط به تکلیف را با هم ترکیب می کند. این گفتگوها خارج از کنترل شخص اند و ویژگی غیرقابل کنترل آن در موقعیت های پر استرس و ناراحت کننده بیشتر جلوه گر شده، بنا بر این اثرگذاری آن بیشتر است. با وجود این درمانگر می تواند به مراجع کمک کند تا وی از چنین فرایندهای فکری آگاه شود، به آن ها توجه کرده و آن ها را تغییر دهد.

فرایندهای شناختی دومین جنبه از کاربرد مفهوم شناخت است. این فرایند که در این جا از اهمیت زیادی برخوردار است سوگیری خود تأییدی یا فرایند خودکام بخش است که بر مبنای آن افراد بر اساس فرض هایی که از قبل در ذهن دارند اطلاعات خاصی را در محیط جستجو کرده و با کمک این اطلاعات فرض های خود را تأیید می کنند و به تبع آن رفتار نموده و بر رفتار دیگران نسبت به خود نیز تأثیر می گذارند. سومین جنبه از شناخت، اصطلاح ساختارهای شناختی است که به اعتقادها، تعهدها و فرضیه های ضمنی که فرد بر طبق عادت بر اساس آن ها محیط را تعبیر و تفسیر می کند، اشاره دارد. مایکنبام معتقد است که با استفاده از خودگویی های درونی می توان به افراد کمک نمود که رفتارهای خود را کنترل کنند.

تحریف های شناختی به باورها یا نگرش هایی دلالت دارند که بر منطق غیر عقلانی یا تحریف شده مبتنی هستند مانند کودک یا نوجوانی که همواره توانایی های را کمتر از میزان واقعی برآورد می کند. با در نظر داشتن این موضوع، بازی درمانگران شناختی-رفتاری همواره سعی می کنند از طریق تسهیل کسب مهارت های رفتاری جدید و فراهم آوردن تجاربی که تغییر شناختی را تسهیل کند، به کودک و نوجوان کمک کنند. بدین ترتیب، روند درمان با سنجش دقیق عواملی شروع می شود که مشکل رفتاری یا عاطفی کودک را ایجاد می کند. سپس روش هایی ارائه می شود که به منظور افزایش توانایی رفتاری طراحی شده اند و نیز فنونی که برای تصحیح شناخت های اشتباه یا ناسازگارانه به کار می روند.

در بازی درمانی شناختی-رفتاری مداخله های متعدد رفتاری و شناختی به کار گرفته می شود. از جمله این مداخله های رفتاری می توان حساسیت زدایی منظم، تصویرسازی ذهنی برانگیزاننده، مدیریت وابستگی تقویت مثبت، شکل دهی، خاموش سازی و الگوسازی نام برد. از طرفی روش های رفتاری که معمولاً در بازی درمانی شناختی-رفتاری استفاده می شوند با تغییر رفتار و روش های شناختی با تغییر افکار سر و کار دارند. چون این گونه تصور می شود که شناخت های ناسازگارانه باعث رفتار همراه با ترس و اضطراب می شوند، فرض بر این است که تغییر در تفکر و رفتار را به همراه دارد. درمانگر به کودک کمک می کند تا شناخت های خود را شناسایی و اصلاح کند و یا آن ها را بسازد.

او علاوه بر کمک کردن به کودک در شناسایی تحریف های شناختی خود، به او یاد می دهد که این تفکر .( ناسازگارانه را با تفکر سازگارانه تعویض نماید ، بنا بر نظر هاوتون شاید نخستین رویکرد شناختى کاملی که علاقه پژوهشگران شناختى را برانگیخته است، تعلیم خودآموزی مایکنبام باشد. روش خودآموزى مایکنبام داراى دو خاستگاه اصلى است: 1) درمان منطقى-عاطفى الیس و 2) نظریه لوریا درباره نقش گفتار در کنترل رفتار. یعنی نقش نظم بخشی گفتار.

شهرت این رویکرد به اساس نظرى ساده و نیز شباهت آن به مفهوم رفتار کنشگر ذهنی در چهارچوب مایکنبام مطرح کرد که مى توان با تغییر در دستورالعمل هایى که در جریان آن بیماران خود را مورد خطاب قرار مى دهند، از سمت افکار ناسازگار و برآشوبنده به سوى خودگویى هاى سازگارترى حرکت کرد .

در دهه هاى اخیر بررسى هاى زیادى در مورد استفاده از رفتار درمانى شناختى در جمعیت بزرگسالان در بیمارى هاى اضطرابى و افسردگى گزارش شده است. این رویکرد درمانى هم اکنون در حال استفاده در جمعیت کودکان و نوجوانان بوده و پژوهش هاى انجام شده موفقیت هاى درمانى بسیار خوبى در زمینه استفاده از این رویکرد را گزارش کرده اند.

رفتار درمانى-شناختى بعد از رفتار درمانى به شکل وسیعى براى کودکان و بزرگسالان استفاده مى شود. مشخصه اى که باعث رواج رفتار درمانى- شناختى براى کودکان است، اولاً تأکید آن بر آموزش مهارت هاى مواجهه، بالا بردن خود کنترلى، و افزایش خود کارآمدى است. ثانیاً مشارکت فعال کودکان در کشف تفکرات و عقاید آن ها از طریق مشارکت با درمانگرى که یکى از چهره هاى کلیدى درمان است و متفاوت از همکاران روان درمانگر و رفتار درمانگر عمل مى کند .

هنر درمانی نیز در کنار بازی درمانی می تواند موثر باشد. مشاهده بعضی از برنامه های نمایشی (برنامه های سینمایی و تلویزیونی، تئاتر، نمایش عروسکی و …) که در آن کودک یا نوجوان کمرو نقش اصلی را عهده دار است و با تغییر نگرش و تقویت اراده و خودباوری مثبت به تدریج در در گروهها و عرصه های مختلف اجتماعی نقشی فعال پیدا می کند و بعضا رهبری گروه را نیز بر عهده می گیرد می تواند در ذهن کودکان تماشاگر کمرو بسیار مؤثر واقع شود و در درمان کمرویی ایشان مفید باشد چراکه کودکان کمرو با قهرمان نمایش همانند سازی نموده و تلاش می کنند که مثل او باشند، همچنین تشویق کودک یا نوجوان کمرو برای شرکت در برنامه های نمایشی در مدارس و ایفای نقش های مؤثر به نحوی که فشار روانی چندانی متوجه او نباشد روش مناسبی برای کاهش اضطراب اجتماعی و درمان کمرویی خواهد بود.

منبع
مشاورانه
نمایش بیشتر

عظیمی

کارشناس ارشد روان شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: